PEOPLE
Photo essay: Qazvinis in the old days
by Qazvin Photographers Group
>>>
IRAN-US
Toward an Obama Policy for Better U.S.-Iran Relations
The ongoing promotion of coercive diplomacy, based on a “carrots and sticks” framework, and the continuing threats of military action against Iran – “all options remain on the table” -- have failed to achieve their stated objectives, which is to change Iran’s behavior in areas such as uranium enrichment, support for “terrorism,” opposition to Middle East peace and human rights violation. These policy approaches are based on false assumptions about Iran, an incomplete understanding of the Islamic Republic, and a problematic definition of issues standing between the two governments
>>>
NOROOZ
All about the Iranian New Year
The Persian Prefix “no-“, as in NoRooz, is the equivalent of “new” and “now” in English since both languages are rooted in Indo-European origins. Iran has, by and large, remained quite diverse since antiquity. Norooz, which celebrates the divine creation of Zoroastrian Lord of Wisdom-Ahura Mazda who created the Universe, the Guardian Angels (Forouhars) and the holy fire-is the most cherished of all Iranian festivals. The ancient practice of observing the commencement of the spring season was not necessarily reserved to Iranians (Persians); many neighboring nations have and continue observing it
>>>
LAS VEGAS
Losing gets old after a while
One night after work around 3.30 in the morning I just missed talking to her so much, when I got home, I called and left her a message “Marla, I miss you and Doug so much, I miss our Thursday-night dinners in your garden, I miss our deep conversations, I miss helping you trim those beautiful Roses. I realized that I never told you how much I love you and how valuable you have been in my life. I just want to tell you that I appreciate your being in my life, I appreciate all you have done for me, I should have said it every time we talked but I didn’t know then that friends like you are rare to find. Thanks for being there for me all those lonely years.”
>>>
LOSS
اجازه بده امشب دعا کنم که پیدایت بکنم
باید ترا پیدا کنم تا قبل از اینکه دیر بشود! باید گردش بالهای ذهنم را روغن کاری کنم تا به وقت گردش ملخک های بادبان کاغذی ام به سائیدگی دچار نشوم .باید قبل از اینکه گم ات می کردم خوب فکر می کردم تا به وقت گشتن سوراخ و سنبه های راه رفته ات پیدا و ناپیدا نشود دست و دلم. باید محکم بغلت می کردم و نمی گذاشتم از کف انگشت هایم بلغزی و مثل آب در کف ماسه ای فرو بروی و نشانه های خشک شدنت هم معلوم نشود بر دست های خاک- ماسه های من! خوب یادم مانده که وقتی در ورای خاک - ماسه های نرم دست هایت را رها کردم لحظه ای به آسمان نگاه کردم و خدای مهربان حتی نگاهم نکر
>>>
POETRY
مثال شکوفه ای
مستانه زعطر زندگی
در گردباد زمان پرپر زده ام.
مثال رستمی
سر گشته ز هفتخوان جهان
بی ریا و با توان جان باخته ام.
>>>
BEAUTY
Photo essay: Iran and Iranians
by Abbas Rahbar (HORIZON)
>>>
NULCEAR
U.S. Engagement to Check Iranian Nuclear Progress
by Schneider, Habiger & Soderberg
The international community's prolonged hesitance to intervene has allowed Iran to acquire the industrial capability to enrich uranium. Iran has sufficient yellow cake -- uranium that has been milled, the first step toward enrichment -- to produce enough highly enriched uranium to fuel fifty nuclear weapons. Moreover, Iran's path toward nuclear weapons capability is facilitated by its access to Pakistan's nuclear know-how. The unpopularity of the Iranian regime affords the United States a renewed opportunity to exercise leadership. Washington must promote stiffer economic and financial sanctions, including those that jeopardize Iran's ability to export oil and import refined petroleum products
>>>
PARIS
A beloved to fall in love with again and again
Paris – not a word, but a sentence, a statement – nay, a novel, a trilogy – an anthology, an intricate and detailed mélange of stories, short and long, events unraveling along winding roads and narrow sidewalks – lives, moments, glimpses of miracles – definite and infinite, eternal and ephemeral. Paris more than words – much more. The plane approaches Charles De Gaulle airport. Captain’s voice comes on to announce the descent of the Air France flight from Washington to the City of Lights. It is close to 6 a.m. local time as I peek out of the window to watch the Femme Fatale wink and welcome me into her arms once more
>>>
REVOLUTION
Khomeini’s resolve was unrelenting
In the autumn of 1978, everything started to fall apart. The rebellion spread to universities, then schools and finally to factories, offices and even the oil industry. Widespread strikes paralyzed most government functions and large-scale desertions weakened the armed forces. In secret, Shah was terminally ill, but would not relinquish any real power to his hand picked governments or even the army generals. During the past 15 years of his despotic reign, every decision and action was so directly dictated by him, that the whole country fell into a state of convulsion, as he was being tormented by an incurable cancer and an implacable enemy
>>>
STORY
از مجموعه "ماجراهای عجیب"
به آبادی نزدیکتر شدیم. هوا خنک بود. هر دو کاپشن مشکی به تن داشتیم. نقابهای مشکی تا روی بینی هایمان را پوشانده بود و چشمهایمان از سوراخهای نقاب بیرون زده بود. در سیاهی شب محو بودیم. کوله پشتی وسائل مورد نیاز دست رضا بود. وسائل فلزی را در کوله پشتی با دقت میان پارچه پیچانده بود تا بهم نخورند. رضا ایستاد و به طرف من برگشت. به او رسیدم. زیر لب گفت: " دیگه چیزی نمونده..." دست راستم تو جیبم بود. به آرامی تپانچه را لمس کردم. سرد بود. از پهلو به صورت رضا نگاه کردم. تو سیاهی شب نیمرخش مثل شبح بود، شبحی که ماسکی سیاه به صورت داشت. ریشهای جو گندمیش از کنار نقاب بیرون زده بود و گاهی برق می زد. دوباره راه افتاد. دنبالش رفتم. کم کم به آبادی رسیدیم. قرار بود نیم ساعتی زیر درخت بزرگ نارون بیرون آبادی منتظر بمانیم تا ساعتی از نیمه شب بگذرد، بعد عملیات را شروع کنیم
>>>
FADAIYAN
اعادهي حيثيت از فراموششدگان تاريخ
نوشتهي پرخاشگرانه و افترازنندهی اخير فريبرز سنجري عليه خسرو شاکري در سايتهاي اينترنتي به بهانهي دفاع از چريکهاي فدائي در دورهي شاه انگيزهي نوشتن اين گفتار کوتاه شد. از آنجا که افتخار دوستي و همکاري با خسرو شاکري استاد ممتاز تاريخ و تاريخشناس چپ ايران را داشته و دارم و در آماده کردن کتابي که سببِ برخوردِ خشونتبار و حذفي سنجري شده ــ يعني کتاب هشت نامه به چريکهاي فدائي خلق (به همت خسرو شاکري؛ تهران: نشر ني، 1386) ــ با آقاي شاکري همکاري کردهام و «پيشواژهاي» هم بر آن کتاب نوشتهام، لازم ميدانم يکي دو نکته را در مورد موضوعِ جنجالي تصفيههاي درونگروهي فدائيان بگويم. افزون بر اين، بايد بگويم به باور من، نوشتههاي عصبي و ايدئولوژيک، مانند «افشاگري» سنجري شايستهي پاسخدهي نيستند، و اين نوشته نيز پاسخي به اتهامزنيها و پرخاشگريهاي ایشان نيست.
>>>
POETRY
می بارد به روی شکوفه ها
بارانی پر از راز, از ناگفته گفته ها
چه نجیب است این باران , چه مهربان
رنگ بخشد و شادی به هر فرد , هر زمان
آن چنان ساکت است باران که پرنده ها
فراموش کرده وجودش , چقدر شلوغی می کنند
آنچنان آهسته باران می رود که تو با گام چندین
می توانی راحت بگذاریش در دام سنگین
>>>