از یادشان نمی کاهیم

در این مراسم که در سالن "اوکوهاوس" برگزار شد سخنرانانی از شهرهای مختلف آلمان و سوئد در آن به بازگویی تجربیات خویش پرداختند. در ساعت 6 عصرسالن مملو از جمعیتی بود که به دعوت "فعالین سیاسی چپ شهر فرانکفورت" پاسخ گفته و برای ابراز همبستگی با خانواده ی جانباختگان و اعلام ادعا نامه علیه رژیم جمهوری اسلامی در رابطه با این جنایات، در آنجا حضور به هم رسانده بودند. در محوطه ی ورودی سالن، نمایشگاه عکسی از جنایات رژیم جمهوری اسلامی توجه حاضرین را به ابعاد این فجایع جلب می کرد و در گوشه ای مقداری خاک که روی آن با گل و شمع تزئین شده بود و عکسهایی از خاوران در کنار آن به طور سمبلیک تصویر خاوران را در اذهان زنده می کرد و ستاره ی بزرگی از گل رزسرخ نشان از مقاومت و ادامه ی مبارزه داشت. در داخل سالن نیز توماری از اسامی جانباختگان که با گل و نور زیبایی تزئین شده بود ، حکایت از وسعت این کشتارها داشت. >>>

هویت اصلی داوود لشگری

نام اصلی این جنایتکار نه داوود لشگری که تقی عادلی است. متولد ۱۳۳۶-۳۷ و بچه‌ی امام زاده حسن، خیابان دکتر اقبال سابق (اقبال لاهوری) است. قدی نسبتاً بلند و هیکلی درشت داشت. صورتش تقریباً کوسه با ریشی کم پشت بود. او را از سال ۶۱ می‌شناختم. او پاسدار سالن یک آموزشگاه بود. در تاریخ ۲۴ مهرماه ۶۱ من جزو اولین سری زندانیانی بودم که از اوین به گوهردشت منتقل شدیم. زندان ظاهراً با ورود ما افتتاح شد و هنوز سیستم‌های خدماتی زندان راه اندازی نشده بودند. یادم هست اولین صبحانه‌ای را که در زندان گوهردشت خوردیم محمدی معاون زندان پخش کرد. معلوم بود نان آن را از نانوایی بیرون زندان تهیه کرده‌اند. داوود لشکری، عباس کولی وند، پاسداری که در سالن یک آموزشگاه اوین نام فلورانس نایتینگل را روی او گذاشته بودیم، مجتبی، رامین و ... پاسدارانی بودند که برای اداره زندان و نگهبانی از اوین با ما به گوهردشت منتقل شدند. >>>

The Newlyweds (4)

Dear Brother, our telephone conversation a few days ago was so brief and repeatedly interrupted by this or that relative that I am not even sure I got to wish you a happy new year in the midst of all the chaos. Obviously, speaking to you long distance in front of an army of relatives is not exactly the best scenario for a meaningful conversation. That is why I relish these late hours in the night when I have the peace and quiet to gather my thoughts and write to you from my heart. Nightime has always been a respite for me from the cacophony of daily life. The same holds true of my new home. Or rather, the home that belongs to Nassim’s parents and where they have generously let us live>>>

What's the rush?

Amid the country's financial and economic crisis the U.S. military has sped up the deployment of a most powerful and therefore expensive long-range radar system in Israel, called AN/TPY-2 forward-based X-band, a year earlier than it was scheduled previously. Why? The X-band system, deployed to Israel on September 26th, was originally scheduled for delivery in 2009 for joint training exercises, according to the U.S. European Command mission (EUCOM). For reasons not explained by the U.S. Senate Intelligence Committee, the ownership of Army/Navy Transportable Radar Surveillance remains with Washington and will be installed and operated permanently by 120 U.S. military personnel drawn from U.S. units stationed in Germany and across the rest of Europe.>>>

Circus reaching climax

An unprecedented, yet serious degree of cynical pessimism and ignorance that has been inserted into the apathetic culture of malaise in the U.S., then allows such ill-conceived policies in our name. And if one ever rarely dares speaks his conscience for the good of the nation and humanity, he is immediately discounted as one committing treason and treachery under the fifth column by schizophrenic government organs, the media or even ignorant people themselves who wrap themselves in the flag to demonstrate they are the far more patriotic and loyal Americans? By the same taken, the patriotism and loyalty of the unpatriotic mega-corporations cheapening and selling America and wasting its precious resources are never questioned, but instead constantly rewarded from our pockets.>>>

Casino Capitalism

With the fall of communism
Those who are motivated by self-interest
Won the day and raised their flag
Now the fortunate need no apology
To dominate the unfortunate
So we live under the tyranny of consumers
Of rational misers and social climbers
Anybody can be a millionaire >>>

راه دور و درازی در پیش داریم

راستش وقتی فکرش را می کنم بین ایرانیان، کسانی که حتی توان نوشتن یک صفحه بدون غلط را ندارند با چه تحقیری از نویسندگان پرفروش و محبوب مردم، نویسندگانی مانند محمد حجازی یا ر. اعتمادی و فتانه سید جوادی و فهیمه رحیمی حرف می زنند در حالی که خودشان از فرط تنبلی، حتی عرضه پاکنویس کردن یک کتاب این نویسندگان را ندارند، وقتی می بینم کسی که از همان جمله ی اولش غلط املایی و دستوری دارد و بلد نیست قلم به دست بگیرد تا لاف های غربت خود را به روی کاغذ بیاورد و برای هر کاری با انواع شگردها و حقه ها مدام از این و آن کمک می خواهد با چه حس نفرت و تحقیری نسبت به انواع ادبیات و تولیدات نویسندگان و هنرمندان محبوب دوران خود که حافظه ی جامعه را تشکیل می دهند حرف می زند، از کوته فکری ایرانیان چه در خارج از کشور و چه در داخل کشور شرمنده می شوم >>>

AriaNaz

...>>>

Gone with the wind

Nuclear energy is essential in the Iranian context as indeed in all places where concentrated energy is needed. But it has to be as part of a comprehensive and long term energy program. Alternative (non-fossil) sources of energy are at the moment – with the exception of nuclear and hydroelectric power – in their early stages of mass production and consumption. Solar, wind, tidal, and biomass sources continue to evolve, but the magnitude of production along with transportability and the initial capital costs have made nuclear and hydro more appealing. For instance, even if Iran gets a small percentage of its electricity from each of these renewable sources, it will be in a position to diversify home-grown energy sources while removing enormous dependency and restrictions in confronting hegemony>>>

فیلم تکراری؟

هرچند من خودرا از طرفداران کاندیداتوری آقای خاتمی میشمارم ولی لزومی نمیبینم که گزینه فقط بین ایشان و دو سه نفر دیگر باشد. دلیلی ندارد که در یک نظام سالم همه اش بدنبال معمرینی که دو دوره رئیس جمهور بوده اند بدویم. کجای دنیا برای پذیرش بالاترین مقام مملکت اینهمه خواهش و تقاضا از یکسو و ناز و کرشمه از سوی دیگر وجود دارد؟ تعارف در صرف چای و شیرینی و عبور از در ضرری ندارد ولی جای آن در سیاست نیست. اگر ما مبارزات ماقبل انتخاباتی آزاد می داشتیم شیفتگان خدمت از جوان و دنیا دیده با کمال میل وارد گود میشدند و در راه کسب نامزدی حزب خود و مبارزه برای کسب قدرت و امکان خدمت پنجه در پنجه رقبا میانداختند. اگر گزینه ها تنگ نمیبود دیگر لازم نمیشد که اینهمه به یکنفر رو بیاندازیم و التماس کنیم و او را به جد اطهرش قسم بدهیم و در محضور اخلاقی بگذاریم که رهبری را بپذیرد. این همان فیلم تکراری دوره دوم آقای خاتمی است که نتایجش را هم دیدیم.>>>

Tehran's Coming Disaster

"Baba jan, look, there is so much they could be doing, that is basic, simple, established read it and do it type protocols for this sort of thing, that they could have rescued far more people than they did. It is absolutely un-necessay for this many to have died." he replied. Later that week, in the shiny offices of his San Jose consultation firm Enviro Safetech, I spoke with Jamali about exactly what the government of Iran could have done better to rescue more people than were saved in Bam. Jamali outlined a basic plan that now seems all but elemental, and not only sounds obvious, but happens to be backed by the emergency response policy here in the US.>>>

The Newlyweds (3)

Khaleh Joon! Before anything else, I want you to know that I am well, and very sorry to have remained silent for so long after my departure from Iran. Before I give you my news, I would like to ask you to please not communicate anything I tell you in this or other letters to Papa Joon or Mahrokh Khanoom. Not that I would expect you to. You have always been a precious and loyal confidant to me. Indeed, you have been the closest thing to what I can call a real mother ever since I was a child. Khaleh joon, now again, you are the only I can confide my real thoughts to as a newly married woman in a strange land. How I wish I could elate you with the typical joys and happy anecdotes that must be the norm for most newlyweds! Instead, I am filled with anxiety and fear for my marriage and my new life here>>>