PRISON
Over four decades Iran’s most notorious prison has been home to hundreds of political prisoners
Evin, which derives its name from a village in the northern Alborz Mountains of Tehran, was built in 1971 during the reign of Mohammad Reza Shah Pahlavi. Previously, it had been the home of Seyyed Zia’eddin Tabatabee, a pro-British politician who was a PM under Ahmad Shah, the last Qajar Shah. After his death, the ownership of his property was transferred over to SAVAK and was then converted into what is today known as Evin Prison. It is a large compound of a few acres and has a wall built all around it. If you go to northern Tehran from the center of the city there is a good chance you will pass by Evin Prison. There are always guards outside, and families waiting to see their loved ones
>>>
RAINBOW
در حمایت از جنبش سبز چه میتوان کرد؟
جنبش سبز در تیول فرد یا نیروی خاصی نیست و هیچ کس نمیتواند به خود اجازه دهد که افراد یا گروههایی را به دلیل گرایشهای آنان از شرکت در این جنبش منع کند. این جنبش هنوز حتا از رهبری واحد برخوردار نیست و کسی نمیتواند سخنگویی آن را به خود اختصاص دهد. این جنبش البته رهبری خود را پیدا خواهد کرد، ولی این رهبری را کسی میتواند به عهده بگیرد که همه نیروها و گرایشهای سیاسی شرکت کننده در جنبش را نمایندگی کند و بیان کننده خواست محوری جنبش سبز و مشترک بین این نیروها باشد.
>>>
ISLAM
اسلام راستین و روشنفکران ایرانی دانشگاه نشین در امریکا
پیش درآمد: به نظر من به اندازه کافی تحلیل و بررسی در مورد حوادث اخیر ایران از طرف روشنفکران دانشگاه نشین امریکا و کلا جریانات به اصطلاح پیشرو این مملکت شنیده ایم و به گمان من اکثر قریب به اتفاق تحلیل های دانشگاه نشینان بیشتر در خدمت تعریف هویت خود است تا دوا کردن دردی از کسی. و فکر کنم به همین دلیل است که بسیاری سوالات واضح و ابتدایی در این تحلیل ها بی پاسخ مانده است. شاید هم به خاطر اینکه جواب چنین سوال هایی را نمی شود در محافل محافظه کاران ه دانشگاهی/روشنفکری امریکا—که خودشان را در ردای چپ و پیشرو و . . . پوشانده اند—پیدا کرد. اما از قدیم گفته اند پرسیدن سوال نصف جواب است
>>>
GENIUS
The Wondrous World of Sadeq Hedayat
Sadeq Hedayat was born on 17 February 1903 and died on 9 April 1951. He was descended from Rezaqoli Khan Hedayat, a notable 19
th century poet, historian, and historian of Persian literature, and author of
Majm‘ al-Fosaha,
Riyaz al-‘Arefin and
Rawza al-Safa-e Naseri. Many members of his extended family were important state officials, political leaders and army generals, both in the nineteenth and twentieth centuries, including Mokhber al-Dawleh, Nayyer al-Molk I (Hedayat’s grand-father), Sani‘ al-Dawleh, and Mokhber al-Saltaneh, who was prime minister between 1928 and 1933
>>>
REBORN
اجازه نده پروانه های سرگردان جلوی نگاه کردنت را بگیرند!
مداد جادویی ام را از قفسه بالای دیوار چوبی خانه بر می دارم تا دریای ما بین مان را از وسط نصف کنم. فرقی هم نمی کند توفانی باشد یا که آرام در بستری از صلح. نه! دیگر نمی خواهم بیش از اینها در خرافه های زنگار بسته زندگی کنم. دلم می خواهد بشقاب ماهی خودم را روی میز بگذارم و از مغازه های سیار ، بسته های تاریخ دار ماهی نخرم. دلم می خواهد شکاف میان دریا را درست نقاشی کنم تا هم برای تو ماهی باشد و هم برای من. خودت بهتر از هر کسی می دانی کودک درونم مثل همیشه بازیگوش و سر حال است با این تفاوت که متاسفانه دارم بزرگ می شوم و زنگ های هشدار را این بار به خوبی می شنوم
>>>
POETRY
Don't ask me for tender touch,
Passionate kiss or tempting looks
I am done with all those games
As this heart never had interest
In earthly, hurtful, selfish plays
A Random face with no boundaries
A thought with no Time and no space
A spirit joyful filled with love
A heart thirsty to learn and grow
Is what my soul will now embrace
>>>