Date

THREESOME

Paradise in Tehran

With Saeed and Kamran

27-Mar-2011 (8 comments)
The murmur in my ear brought me back to the real world. I could feel the fingertips of another human being moving up and down my thighs and getting all over my flesh. I was not dead and certainly have not gone to heaven but I have felt paradise for hours the previous night. I knew I was not alone in bed but had no inkling of time and place at the time. Then I could feel another warm breath on my nose and upper lips. And another set of fingers on my arms and shoulders and breasts. I woke up to find myself in bed with two men>>>

TEHRAN

حاج خانم، دستتون درد نکنه!

چند درس جنده بازی‌ در تهران

27-Mar-2011 (73 comments)
چادرش رو که ور داشت، بجای هلو بیشتر به هندونه میزد. بدک نبود، اما از بر‌آمدگی شکمش میشد حدس زد که یک دو باری زاییده. سی‌ و چند ساله، با موی قهوه‌ای و چشمان میشی‌ ... صورت گرد و پوست سفیدش جذاب بود و دلنشین. تعارف کردم که؛ "چیزی میل دارید؟ شربت، شیرینی‌ یا شراب؟">>>

POETRY

چه کنم؟
27-Mar-2011 (6 comments)
جای لبهای تو جانم به لب آید چه کنم؟
روز را سر کنم اینگونه، شب آید چه کنم؟

شب نگو بی تو شبی صد شب یلداست مرا
شب نیاید گل من، لرز و تب آید چه کنم؟ >>>