NUMBERS

سر و دم روباه

ارقام سر و زبان دار

06-Jul-2009 (4 comments)
من میخواهم در اینجا به دو استدلال ریاضی و آماری بپردازم. نه به دلیل مهر به یكی از نامزدها چون همه شان را سر و ته یك كرباس میدانم و اینكه یكی بیش از دیگری طرفدار داشته باشد در عقیده ام تغییری نمیدهد. قصدم حتماً نفی تقلب هم نیست چون بارها در باب تقلبهای چندگانه ای كه حكومت در انتخابات انجام میدهد نوشته ام. انگیزهٌ اصلی من اعتبار زیاد و بسا اوقات بیجایی است كه برخی برای استدلال هایی از این دست قائل میگردند، بی توجه به برد محدود و اساس گاه سست آنها. گویی اصل بر این است كه هر جا رقم در كار بود بحث «دو دو تا چهار تا» است و دیگر ایرادی نمیتوان به كار گرفت. در صورتیكه اینطور نیست، نباید به این راحتی با دیدن چهارتا رقم مجاب شد. استدلال چه با رقم بیان شود و چه با كلمه باید در برابر نقد تاب بیاورد.>>>

STORY

سینما آستارا

تیمسار درست یک هفته بعد از انتخابات یعنی 19 ژوئن به تهران رسید

06-Jul-2009 (5 comments)
تیمسار بعد از سالها فیلش یاد هندوستان افتاد. با علاقه اخبار مربوط به ایران را دنبال میکرد. از وقتی 2 سال مانده به پیروزی انقلاب به آمریکا آمد، اصلاً به اخبار سیاسی ایران و جهان علاقه ای نداشت. رویدادهای ورزشی به خصوص گلف را از نزدیک دنبال میکرد. با وجود آنکه از نسل اول ایرانیهایی بود که به آمریکا آمده بودند با اینحال چنان با محیط به اصطلاح خود را اداپته کرده بود که کسی فکر نمیکرد، وی ژنرال بازنشسته ایرانی است. قیافه اش مثل مربیان قدیمی ورزشی فعال در غرب آمریکا بود. مردی که کمتر حرف زده و بیشتر عمل میکرد. آنهایی که سعی داشتند ادعا های خود را در پایان فصل ثابت کنند تا اینکه رجز های بی خودی بخوانند. هیچکس نفهیمد که دقیقاًٌ از چه تاریخی به تماشای اخبار ایران علاقمند شد ولی از وقتی مناظره بین نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری شروع شد، تیمسار به دنبال شناسنامه و پاسپورتش می گشت تا رای دهد>>>

POETRY

فریاد سکوت

تقدیم به «نداهای ایران»

06-Jul-2009 (one comment)
در میان این هیاهوی سکوت،
ندایی از من پرسید:
«ما کجای این شب سیاه را
بیهوده،
سحر پنداشتیم
که حتی صدای مستی و ترانه هم
در افق ذهن‌مان نمی‌تابد؟ >>>

POETRY

My Beloved
06-Jul-2009 (3 comments)
My Beloved!
What are you exactly?
To me perhaps,
The distant memories
Of a rowdy child.
The goosebumps I had
In the cold dark cinema
With a frosty Pepsi in my hand >>>

SOLIDARITY

We want change

We want change

Photo essay: Largest Iranian demonstration in Westwood, southern California

by Bita
03-Jul-2009 (8 comments)

>>>

AHMADINEJAD

Rewarded for obedience

Mr. Khamenei did not see a partner in Mr. Mousavi

03-Jul-2009 (2 comments)
The post election events in Iran and the ensuing “selection” of Mr. Ahmadinejad and the subsequent brutal suppression of the popular furor is puzzling for any Iran observer. The Ayatollahs in Iran have hitherto prided themselves for ruling by consensus and having the masses behind them. The recent events are a turning point as for the first time in the post revolution history of Iran the schism in the ruling clerical establishment was on display for the world to see, and for the savage suppression of the largely peaceful rallies by the “children of the revolution”. The true intentions behind stealing the people’s votes and anointing President Ahmadinejad for a second term may be opaque, but we get some hints from the Supreme Leader Ayatollah Khamenei’s Friday sermon>>>

VIEW

Not too late

Iran’s leaders can show maturity by adopting a less fearful approach

03-Jul-2009 (71 comments)
The recent presidential elections turmoil in Iran, regardless of the ‘truth’ behind the events, will undoubtedly have serious ramifications for the Islamic Republic on several fronts. Chief among these is an inevitable blow to the Islamic Regime’s legitimacy, and its regional and global standing in the eyes of Iranians, the region’s population, and that of the world at large. Within Iran, it is clear that a major rift among the population has manifested itself both on the streets and within the political and religious elite. On the one hand, millions of Iranian women and men have confirmed their frustration with the Regime and Mr. Ahmadinejad’s presidency through street demonstrations and direct action>>>

ZEALOTS

Middle ground

Islam, like any other religions, is not inherently violent, Aslan asserts

03-Jul-2009 (84 comments)
Dr. Aslan’s rigorous examination of the key factors that transform young men into zealous Muslims willing to sacrifice their lives, determined to challenge the existing world order, and serving as the conduit for horrific attacks against innocent human beings helps us to better understand Jihadism and why it should be considered a social movement. The author argues that it is the demonization of Muslims in many Western countries like the UK that changed otherwise peaceful Muslims like Hasib Mir Hussain - one of the four terrorists who carried out a suicide attack by detonating a bomb on a bus that exploded inTavistock Square in London killing 13 including himself - into violent Jihadists.>>>

DISOBEDIENCE

چشم اسفندیار!

دلخوش ماندن به "نافرمانی مدنی" در مقابل "دولت غیر مشروع" چه معنای دارد؟

03-Jul-2009 (one comment)
تا اینجا که من نشسته ام، هیچ اتفاق غیر قابل پیش بینی رخ نداده است. سوسمارها به اعتبار "رهبری"، همان کردند و همان را گفتند که انتظارش می رفت. با موضع گیری های آقای خامنه ای در همان ساعات اول، اگر آن تبریک و آن گفتار پس گرفته می شد، و یا شورای نگهبان با این همه تاخیر که برای مقدمه چینی و به قول حضرات، "مهندسی تقلب" بزرگ، به عنوان امتیاز به معترضین ارائه کرد، چیزی جز این می گفت، که گفت؛ باعث شگفتی بود، به ویژه با آن جملات مضحک حضرت رهبری که "جمهوری اسلامی در آراء مردم تقلب نمی کند"!(آخر سی سال است رژیم، صادقانه و "بی تقلب" آراء مردم را به نفع خود مصادره می کند!) یا "جمهوری اسلامی زیر بار زور نمی رود"! این دیگر عین حقیقت است! رژیمی که همه ی رفتار و گفتارش، در داخل و خارج بر مبنای گردن کلفتی و زور است، باید هم خواست طبیعی و مسالمت آمیز مردم را با چوب و چماق پاسخ بدهد و آن را "زور" بنامد و ادعا کند؛ زیر بار "زور" نمی رود!>>>

ESCAPE

خسته بر سنگ سرخ

گریه بی‌ طاقتم امان میبرد؛ کاش مرا میزدند، کاش مرا می‌‌کشتند!

03-Jul-2009 (4 comments)
بیرون زدم. به اندوه این خرداد پشت کردم و جاده را در جستجوی ناکجایی در کویر، سلام گفتم. ناله ساز بلند بود؛ در تلاشی ناتوان که فریاد‌ها و تصاویر جهان جنون را بشویم. حالا، خسته و کمر شکسته، بر این سنگ سرخ زل زده ام؛ بر این محراب پرستشی نو که به مهر خورشید کویر، آتش گرفته است. گوشم از ناله‌های زیر و بم پر میشود، از صدای پر التهاب آوازی که بند بندم را به خویش میخواند و مو بر تنم راست می‌کند. حرارت خشم و حس گناه با ضعف تنهایی‌ همدست شده، بر قلبم میکوبند. چشمم میشکند؛ قطره قطره بارش غمناکش از چهره به دست، از دست به قلم. آغاز تابستان گرم، فصل شور، به کابوس مینشیند. من برین گوشه ساکن به پناه آمده ام. من فراری هستم؛ >>>

POETRY

ترنه اى براى دخترم

براى ندا

03-Jul-2009 (3 comments)
واپسين درس موسيقى ات
                 دخترم
با درس انقلاب سبزمان
هم زمان شد
سينه ات گشودند
                 اى عروس ايران
تا که ضحاک
                 اين ديو خامنه
با خون تو مست شود >>>

VOICE

The calling

The calling

Photo essay: Signs carried by demonstrators in Iran

by LG
01-Jul-2009 (8 comments)

>>>

SOLIDARITY

Martyrdom and mourning

Martyrdom and mourning

Photo essay: UCLA vigil in honor of demonstrators killed in Iran

by Philip Grant
01-Jul-2009 (5 comments)

>>>

POINT

Where is my democracy?

A longing for freedom that has been fermenting for three decades

01-Jul-2009 (3 comments)
What strikes one as profoundly important is the participation of ordinary Iranians en masse in what is nothing less than a demand for authentic democracy. “Where is my vote” is the question that Iranians are asking. If we deconstruct this question into its constituent parts, we have before us some of the critical components of liberal democracy, a la “the West.” The “my” represents the individual citizen who, after actioning her/his faith in the power of the vote, now demands to reap the benefits. The “where” represents that streak of unrelenting, yet reasoned skepticism that is the patrimony of open societies that are not averse to questions and questioning>>>

NON-VIOLENCE

مبارزه بي خشونت

اعتراض، عدم همکاری با دولت و مداخله در حوزه های ممنوع

01-Jul-2009
مبارزه ء بی خشونت بر اصل ساده ای استوار می شود و آن نافرمانی است. اصلی که به ما می گويد مردم هميشه اوامر حاکمانشان را اجرا نمی کنند و گاه قادرند به کارهايی دست بزنند که بر ايشان ممنوع کرده اند. زيردستان از قوانين زبردستان تخطی می کنند. کارگران با اعتصاب خود اقتصاد را فلج می کنند. بورکراتها از انجام دستورات ساده سرباز می زنند. دانشجويان از خطوط قرمزی که برايشان معين شده عبور می کنند. نيروهای انتظامی از سرکوب خودداری می ورزند و حتی دست به شورش می زنند. وقتی همه ء اين اقدامات با هم رخ می دهند مردی که تا مدتی پيش از آن شاه يا ولی فقيه بوده در اندک زمانی تبديل به شهروندی عادی می شود. قدرت سياسی وقتی مردم حمايت خود را از آن دريغ کنند به سرعت از همان می پاشد>>>

FEATURED BLOGS

FEATURED NEWS

FACEBOOK