WIFE

One is enough

Polygamy and its impact on the mental and emotional health of children

23-Dec-2008 (4 comments)
Children develop self-esteem and a sense of well-being when they are raised in a nurturing and loving environment. If abandoned by either parent, children may feel unwanted or unloved. When attention and praise are withdrawn, or absent, children often respond by becoming anxious and/or depressed. During my work in the Saudi kingdoms ch2 TV as a director and presenter of social program- titled with Dr. Parisa.- each week I covered a real life story of abused women and children coming from broken families. In making these life stories, I interviewed many social workers, teachers and therapists who treat abandoned women and children. I also visited charity centers such as Al-Al-ashram, Al wafa, Ensan king abdoulazize and others>>>

STORY

The Secret

To Americans it was ordinary, and Iranians had other things on their mind

23-Dec-2008 (6 comments)
We would be playing in the street in the evening and I would see my American friends' fathers come home from work and kiss their wives and I would think, my secret's out. There it was for all to see. I used to wonder how the street didn't freeze in time just then. I used to wonder even more how the American father could go straight from the kiss to talking about his day or the traffic. It was a secret because we were Iranian and I felt like I was the only one at home who knew that it was nice for a man to kiss his wife when he came home from work>>>

PROSE

سه تابلوی مرگ در دستشویی

از خودم پرسیدم مگر کس دیگری هم در خانه من زندگی می کند؟

23-Dec-2008 (3 comments)
در شکل آدمیزاد مرگ را امروز دیدم. در دستشویی خانه ام. داشت دندانش را می شست. چراغ روشن بود وارد که شدم. تصویرش در آینه منعکس شده بود کنار یک لیست لغت به زبانی بیگانه که به آینه چسبانده بود و جایی برای تصویر من باقی نگذاشته بود. مردی لاغر بود. و تمیز. بهش می آمد وسواسی باشد. کلاه گیس قاضی ها یا نجیب زاده هارا بر سر داشت. چهره ی فیلسوفی را داشت که تصویرش روی کتاب نقد عقل محض بود: با چهره ای استخوانی و خیلی جدی که وقار، نه پیری، آن را سایه زده بود. با دقت بیش از اندازه، در همان حالی که لغت حفظ می کرد، بین دندانهایش را نخ می کشید. در مورد زمان خیلی با ملاحظه بود: از هر ثانیه یِ پانزده دقیقه فرصتی که بین دیدار دو آدم خردمند داشت، عاقلانه استفاده می کرد: دقیقا بیست و هشت ثانیه صرف هر دندان، صرف حفظ هر کلمه جدید می کرد. >>>

POETRY

مورچه های مقدس
23-Dec-2008 (2 comments)
اینجا سرزمین مورچه های مقدس است
و موریانه ی مولانا
مهربان است
اما نیش می زند
مادرم در این خانه مدام سکته می کند
و درست بوقت ظهر چشمهای حیرت زده اش
زندگی را با مردی که هیچ نمی شنا خته
قمار می کند >>>

TERRORISM

از قرطبه تا بمبئی3

تروریسم خطری برای آینده بشریت است

22-Dec-2008 (6 comments)
عجیب نیست که مسلمانان غیرتمند هند از دفن نُه تروریستی که بمبئی را به خون کشیدند در گورستان خود سر باز زدند. ابراهیم طائی، رئیس انجمن مسلمانان هند در این مورد گفته است: "اینها مسلمان نبودند زیرا به آئین ما که آئین صلح است نزیستند... ما نمیخواهیم اجساد کسانی را که مرتکب تروریسم شده اند در گورستان خود دفن کنیم." عجیب سکوت مسلمانانی است که در برابر هتک حیثیت و هویت فرهنگی خود اعتراض نمیکنند. این مسئولیت بر عهده تک تک مسلمانان فرهیخته از جمله خوانندگان این ستون است که در چنین مواردی ساکت ننشینند. بدون حرکتهای نمادین از سوی جوامع مدنی مسلمان (مثلاً حضور در سفارت کشوری که مورد حمله تروریسم قرار گرفته و ابراز انزجار از اینگونه اعمال بنام دین) اعلامیه های مطبوعاتی دولتها ی اسلامی و تسلیتهای فورمالیته رهبران قادر به جبران لطمۀ فاجعه بار تروریسم بر کیان و آبروی اسلام نخواهند بود.>>>

USA

My Vote Felt Good

Now as a US citizen, I felt I was contributing to history

22-Dec-2008 (2 comments)
The 2008 presidential elections has been said to be historical, a shift in American politics. It must have been a unique and personal experience for many, including the Iranian American population. I went to the Student Union at the University of Arizona to cast my early vote about a week prior to the Election Day. A student volunteer standing there with some papers informed me that I had to wait more than two hours before I could actually get into the room at the end of the hallway to vote. I decided to stay anyway. But immediately I tried to decide what to do while waiting. I had a campus newspaper in my hand, which I had picked up from a table as I arrived in the Union area>>>

RELATIONSHIP

Parsa's Bride

A life in six scenes

22-Dec-2008 (32 comments)
We have known each other through our childhood and college years, and as each of us has started working in a professional field, we have kept in touch, visiting each other once a month at a small marina café. It is our time to be that which defines our identity, so drastically different from that of our parents', and still very different from non-Iranians. We are the odd Iranian American bunch of our metropolitan city. One of us is a graphics artist, another a dental student, a third one a psychologist interning with the prison system, and there are two software engineers, a teacher, and a bartender in our midst. I am still attending law school. Every first Sunday of the month, we get together at the corner table of the noisy Café Roma, where we have breakfast and catch up with each other>>>

LITERATURE

جهانی شدن ادبیات

گفت‌وگوی گروهی نانام، آیرو، علیرضا زرین، شیما کلباسی، علی نگهبان و سپیده جدیری

22-Dec-2008 (2 comments)
جهاني كردن ادبيات ايران چند سالی‌ست که به یکی از داغ‌ترین بحث‌های جامعه‌ی ادبی‌مان تبدیل شده است. عده‌ای کوتاهیِ مترجمان ایرانی را مهم‌ترین عامل معرفی نشدن آثار ادبی ما به آن سوی مرزها می‌دانند و کسی نیست از آنها بپرسد که آیا ادبیات بقیه‌ی کشورها را هم مترجمان همان کشورها به جهانیان شناسانده‌اند؟ اشتباه نکنید؛ هدف ما از برگزاری این میزگرد، مچ‌گیری از مقصر اصلیِ جهانی نشدنِ ادبیات ایران نیست، بلکه در کنار این بحث که جهانی‌ شدن اصولاً چقدر حائز ارزش و اهمیت است، به بررسی گرایش شاعران و نویسندگان ایرانی به جهانی شدن و به تبع آن، تئوری‌های جهانی در ادبیات و فلسفه و مقایسه‌ی این رویکرد با گرایش‌های شاعران و نویسندگان مهاجر - که در قلب آنچه از نظر بسیاری «جهان» محسوب می‌شود، زندگی می‌کنند - پرداخته‌ایم>>>

POETRY

Thief
22-Dec-2008 (3 comments)
Steal the night and all its
Mysteries so that
When you seduce that one star
She cannot complain that hers were
The only lips lingering in awe.
Bow in front of sun and let it
Draw a sword and slice your smile
Onto pieces, then let your spilled
Blood become not a motto
But lessons embedded in your soul >>>

TRAVELERS

In the heart of the desert

In the heart of the desert

Photo essay: Deep into the Iranian desert

by Masoumeh
22-Dec-2008 (11 comments)

>>>

QAJARS

Squeezed between Russia and Britain

The 35 years of Fatah-Ali Shah’s reign witnessed a gradual decline of Qajar dynasty

20-Dec-2008 (16 comments)
After Agha Mohammad fell, his army disintegrated and several months of infighting followed among the Qajar princes. Finally, his nephew was crowned as Fatah-Ali Shah, in 1798, whose only Fatah (victory) was over several hundred wives and concubines. The 35 years of Fatah-Ali Shah’s reign witnessed a gradual decline of Qajar dynasty, who started the nineteenth century like blood-thirsty wolves, but finished it like frail rats. The crippling blow came in the form of Persian-Russian wars. In 1800, incapable of protecting his people against the Qajar invasions, the king of Georgia simply relinquished his crown to the Tsar of Russia! This initiated 14 years of war that coincided with the Napoleonic wars in Europe>>>

ECONOMY

Cause and effect

Dismal Economic Conditions in Muslim Countries: the Evidence and the Contributing Factor

20-Dec-2008 (29 comments)
The evidence of dismal economic condition in Moslem world, compared to the other regions of the globe, is obviously staggering. Even a scant examination of the key economic indicators in prominent Moslem countries reveals abysmal results. I put together a table showing the values of a few such indicators for 17 prominent Muslim countries and carefully examined and compared and contrasted them with those for the industrialized nations. These 17 countries all have a population of more than ten millions, at least 88% of which is Moslem. The findings may be appalling but not totally new or surprising to us >>>

REGIME

 از حکومت تا «رژيم»

رمزگشائی از مفهوم «رژيم»

20-Dec-2008 (3 comments)
آيا هيچ از خود پرسيده ايد که چرا در ادبيات معمول و رايج سياسی و روزنامه نگاری، اغلب می بينيم که، مثلاً، از «رژيم تهران» سخن گفته می شود اما کسی از «رژيم پاريس» سخنی به ميان نمی آورد؟ و اگر هم به چنين موردی بربخوريم با تعجب از خود می پرسيم که «رژيم پاريس» ديگر چه صيغه ای است؟ می خواهم بگويم که در اين واژۀ «رژيم» راز و رمزهائی نهفته است که گشودن آنها پيچيدگی های برخی از معانی ظاهراً بديهی اش را آشکار می سازد. اگر به معنا و تعريف فرهنگ واژگانی «رژيم» مراجعه کنيم می بينيم که آن را بصورت «روش يا سيستمی برای حکومت و اداره کردن» تعريف می کنند که می تواند به يک فرد، يک گروه، يک دولت يا يک کشور مربوط شود. به عبارت ديگر، اين واژه را، در معنای عام اش، می توان در مورد همۀ روش های حکومت و اداره، و نيز سيستم های حاکميت و مديريت بکار برد. اما همۀ ما به تجربه دريافته ايم که برخی از واژه ها، به هنگام کاربرد روزمره، از «عاميت» خود می افتند و معناهائی اختصاصی می يابند>>>

STORY

قصه کوچ

چقدر دلم مى خواست ما هم مى توانستيم بى بازى شانس، و بدون دلهره سوار شويم

20-Dec-2008 (4 comments)
در "بخارست" هواپيما عوض مى کرديم. هوا آزار دهنده سرد بود. برفى سنگين فرودگاه را پر از اشباح کرده بود. شلاق باد، ساچمه هاى ريز برف را بيرحمانه در پوست صورت مىچکاند. نور زرد و بى حال تک توک چراغ هاى ترمينال دوردست با تاريکى مسلط بر همه جا، کارى نداشت. چهار صبح بود، مامورين سلاح به دست که تا گردن درلباس هايشان فرو رفته بودند، از زير کلاه پوست هاى چرک و بى قواره خود، تک تک مسافران را مى پائيدند. از پله هاى هواپيما که سرازير شديم، نگاه هايمان راکه بى اختيار روى آنها افتاده بود جمع کرديم. سه ساعتى را بايد درانتظار کشنده باشيم، و براى سوار شدن، از سد کنترل پاسپورت بگذريم. از "بانکوک" مى آمديم. در آنجا داشتيم مى پوسيديم. بدون " پاس " به پاکستان و از آنجا به تايلند رفته بوديم. هر جاى ديگر را فکر کرده بوديم جز"تايلند" را. و حالا داشتيم بيرون مى زديم>>>

BOOK

Reading Kafka at Harvard (7)

So Critical It Can Win The Case

20-Dec-2008 (4 comments)
“It’s very critical. It’s so critical it can win this case or blow it right out of the water.” In the official court transcripts of the civil action, Afrasiabi versus Harvard, case number EFH12200, these words of the honorable justice Michael Harrington are found. It was day 8 of the jury trial and Judge Harrington was referring to the findings of the hand-writing experts stating that in their opinion the hand-writing of the Harvard detective on trial, Richard Mederos, matched the hand-writing of the person who had purportedly extorted money from the subordinates of professor Roy Mottahedeh. It meant that my allegation of a malicious conspiracy were about to be proved to the jury.>>>

FEATURED BLOGS

FEATURED NEWS

FACEBOOK