Date

VIEW

Making a difficult problem worse

Can an attack deny Iran the bomb?

14-May-2010 (6 comments)
As the international pressure on Iran intensifies, the option of bombing Iran's nuclear facilities remains on the table. It is widely believed that a limited strike targeting key nodes in the nuclear complex can delay Iran's acquisition of nuclear weapons by several years. However, a fresh look at the historical record suggests that an attack can intensify the Iranian nuclear challenge and push Iran across the nuclear weapons threshold sooner rather than later>>>

CAPITAL PUNISHMENT

حربه اعدام

برای پایان دادن به این خشونت وحشیانه چه می‌شود کرد؟

14-May-2010 (3 comments)
مخالفت با اعدام مخالفت با مجازات جانیان نیست (در واقع، می‌توان استدلال کرد که اعدام برای مجازات جانیان کافی نیست)، مخالفت با اعدام مخالفت با خشونت است، مخالفت با مجازات بی‌گناهان است، مخالفت با آدم کشی است، مخالفت با گروگان کشی است، مخالفت با وحشیت بدوی است. اعدام تنها اعدامی را از حیات محروم نمی‌کند و بلکه اعدام کننده را از انسانیت تهی می‌کند. اعدامی می‌رود، ولی اعدام کننده می‌ماند با همه آثار و عواقب روانی و فرهنگی و اجتماعی اعدام برای او و جامعه و محیط و نزدیکان او. اعدام مسئله اعدام کننده است نه اعدامی>>>

STORY

The Woman Who Had Been Paying Attention

"Oranges," he said when he saw her. "Would you like one?"

14-May-2010 (2 comments)
There was a woman in town who was not considered one of the most beautiful on a day-to-day basis, but once in a while one of the men would see her on his way home and be struck dumb at how beautiful she was, and what the men had in common was that they saw her on the day they'd made something magnificent at their place of work. The baker noticed her on his way home from making what he believed to be a perfect cake. The mason noticed her on the day he'd made the sturdiest wall he'd ever made>>>

STORY

آتشونی

شعله های آتش روی صورت مجسمه ها می رقصیدند

14-May-2010
یکی از همراهان که همیشه مطالب روزنامه را تعقیب می کرد، خلاصه اخبار کوچ ما مجسمه ها را به کویر برایمان خواند که از خنده روده بر شدیم. همه روزنامه ها به اتفاق این گونه نتیجه گیری کرده بودند که همه ما توسط باند سرقت خیلی ماهری دزدیده شده ایم.همراهمان که زمان حیاتش شاعر معروفی بود، شعر طنزی خواند که نشان میداد ایشان برای آمدن به کویر رفته تا از شهردار مرخصی بگیرد. به گفته وی شهردار از دیدن یک مجسمه در دفتر کارش که تقاضای انتقال به کویر را داشته اصلاً تعجب نکرده بود. به گفته وی همه افراد دور و بر شهردار عین مجسمه بودند>>>

POETRY

من و او
14-May-2010
شب شد با او باز نیایش کردیم
چهره اش بدست خود آرایش کردیم

بند برداشتم کردم رها مویش
شد افشان بر شانه گیسویش >>>