KIAROSTAMI
برای" گرگی در کمین"؛ سروده های عباس کیارستمی
انسانی با چنین شیفتگی، هر لحظه در آستانه خلق اثری است، تا که گلی صحرایی می شکفد، تا که پرنده ای بال می گشاید، بوی مدهوش کننده یاسی در حیاطی می پیچد-- هر لحظه که چیزی از طبیعت تا او کوچ می کند. و به گمان نگارنده این سرگشتگی، گونه ای از شکیبایی و عشق را می طلبد-- از برای تامل-- که تنها در ضمیربرخی بیداراست. آنچه توجه این افراد را بر می انگیزد و براحساس شاعرانه شان می افزاید، برای دیگران نادیدنی است.
>>>
POETRY
در پایان هر سفر دریایی
(اگر بندری باشد!)
بازندهها به میخانه میروند
برندهها به کاباره.
اهل بازی
فقط قایق عوض میکنند!
>>>
STORY
She brushed her body on my canvas and took a more compromising position
“Don’t, don’t make a move for a second and let me crush you right on the wall. You’ll pay for invading my privacy in the middle of the night.” I was loudly declaring its death sentence but the fly sitting comfortably on the wall wasn’t scared. It was mocking me with its disgusting compound eyes the very moment I was issuing the death warrant. The second I raised my hand it flew off and insanely crashed its head to the window glass and then circled around the room. I patiently traced it with my eyes
>>>
QUESTIONS
نگاهی گذرا به ریشههای قتلعام زندانیان در سالهای ۶۰ و ۶۷
نگاهی گذرا به تاریخ ربع قرن اخیر کشورمان، نشانمیدهد که نطفهی قتلعا م زندانیان سیاسی، در فردای انقلاب بهمن و در اولین ساعتهای بامداد بیست و ششم بهمنماه در پشتبام مدرسهی علوی، با اعدام نعمتالله نصیر ی، منوچهر خسروداد ، رضا ناجی و مهدی رحیمی چهارتن از امرای ارتش شاهنشاهی که نقش مهمی در سرکوب و کشتار مردم ایران و نقض گستردهی حقوق بشر به عهده داشتند، بسته شد و پیوسته رو به رشد گذاشت! شاید هم ریشه آن را بتوان به یک هفته قبل از پیروزی انقلاب برگرداند؛
>>>
CAMPAIGN
by
salim Senator Kennedy campaigns for Barack Obama>>>
STORY
The craziest part of the whole adventure
What an adventure, from waking up in the morning to going to bed at night, a life spent behind enemy lines, you might say, but if he did, he would say it with such a smile as to disarm any enemy, as to leave them intact but thinking, introducing them to their own country, already having accepted that they are the last to know, that they are the last to know about a prison cell in his country, about a prison cell in all the countries like his. It was all an adventure, because no place where he could find himself was any place he would've guessed as a boy in prison. I'm here on the ground with you, he could say to anybody, but I'm up in the sky too. On the ground, he could lose them, but from up in the sky, he could see them walking home, going to their own bed at night
>>>
DOOST
گفتم آنت مهربان من تورو برای عشق بازی هایت دوست ندارم من تورو دوست دارم چون نویسنده هستی
گفتم بگو چرا مرا دوست داری ؟ گفت چون سکس ات خوب است و خوب عشق بازی می کنی . گفتم دیگه ... گفت چون وقتی سکس می کنی با بدنم مهربان هستی همیشه بوی سیب قرمز می دی . کتری را روی اجاق گذاشتم در آشپزخانه را که به بیرون بود را باز کردم . گفت دوستت دارم چون همیشه از طرز لباس پوشیدنم تعریف می کنی . گفتم خوب چون لباس هاست همیشه با روژت ست است . گفت دوستت دارم چون همیشه از عطر تنم تعریف می کنی. گفتم چون هیچ وقت نشده بوی عرق بدی .
>>>
SHOMAL
Photo essay: Northern Iran
by Farshad Palideh
>>>
UNCLE
عمو سیروس و بابا همیشه می خندیدن
عمو سیروس همکلاسی دایی ها بود ولی درسش که تموم شده بود با یکی از همکلاسی هاش عروسی کرده بود و رفته بود شمال یک باغچه خریده بود تو یک مدرسه درس می داد سبزی می کاشت و مرغ و خروس و بوقلمون نگه می داشت
بابا می گفت چه آدم لطیفی
دایی جون بزرگه می گفت عجب خری
دایی جون کوچیکه هیچی نمی گفت
>>>
POETRY
There you are, sideways
as you've never been before,
in front of the window, white
and bare in this lush decor.
You're half smiling, half surprised
at the irony of your fate,
not sure anymore of waiting
for a sign full of wonder.
>>>
TRAVELERS
Photo essay: Puerto Vallarta, Mexico
by
kfravon >>>
POETRY
دلم بیسکوییت مادری می خواهد
با چای شیرین
هوای وطن دارد دلم
سرد است و هوای دربند به سرم زده
و به سرم زده که با خیال تخت
بنشینم با تو
که بی خیال آسمانی که بالاست
و زمینی که زیر تخت است
به کودکیم برگردم
>>>
IRAN
Photo essay: Tehran, Shemshak, Darbandsar, Isfahan
by
Niloofar Zarkesh >>>
POETRY
Why should I stay?
why should I talk repeat?
I have crossed this way
I have smelt the love
and want nothing more...
I have touched the mirage
pictures of fascinations in a land
lost in dreams of water and growing green
>>>