RELIGION

ايذاء دينى

اى بسا افعال مردم آزارانه برخى مومنين از خباثت ذاتى ايشان نشات گرفته و نقش شريعت محمدى تنها توجيه شرعى است

11-Aug-2009 (9 comments)
در اين نوشتار به شناسايى و بررسى پديده اى ميپردازيم كه كمتر به آن توجه شده، يا لا اقل كمتر از اين زاويه به آن نگاه شده است. اين پديده كه ميتوان آن را "وجه ايذائى" دين - و در اينجا مشخصا دين اسلام - ناميد تاكنون به عنوان بخشى لاينفك از دين به عنوان يك كليت فرض شده است و اين شايد نخستين بار است كه كوششى، هر چند مختصر، در تفكيك نظرى اين مقوله از بخش "خوشخيم" دين صورت ميگيرد. گمان ميكنيم كه چنين تفكيكى در تئورى به فتح گفتمان جديدى از مباحث آزادى و عدالت در جامعه ايرانى كمك ميكند و از اين رهرو ميتواند سر نخى تازه براى حركت به سمت يك جامعه مدنى در ايران را به دست دهد>>>

CONFESSIONS

 آب در هاون کوبیدن

اعتراف گیری به نظر نمی آید بتواند کوچکترین وحشتی در میان مردم ایجاد کند

09-Aug-2009 (8 comments)
در ایران معاصر اعتراف گیری تاریخچه ای دیرپا دارد و در رژیم سابق و فعلی به وفور مورد استفاده قرار گرفته است. پرویز نیکخواه، کورش لاشائی، رضا براهنی، غلامحسین ساعدی، و پرویز قلیچ حانی از معروفترین قربانیان پروژهء اعتراف گیری در رژیم پهلوی به شمارمیروند. پرویز نیکخواه در دادگاه به عنوان یکی از عوامل طرح ترور محمدرضا شاه در سال ۱۳۴۴ به ده سال زندان محکوم شد و مدت شش سال در مقابل فشارهای ساواک ایستادگی کرد ولی به یکباره مقاومتش در هم شکست و در ششمین سال زندان به جرم خود اعتراف کرده و شروع به همکاری با رژیم شاه کرد. پس از آن بود که از کسوت یک قهرمان خارج شده و حتی بین همفکرانش در گروه های چپ نیز به عنصری منفور و خائن بدل گشت>>>

STORY

دیوریان

زنم با حالتی تمسخر آمیز لبهایش را غنچه کرد و گفت: با سفر دو هفته ای به آسیای جنوب شرقی چطوری؟

09-Aug-2009
تا آقای زنگنه را دیدم زود فهمیدم که حالش خوش نیست. زنگنه بنگاهدار محلمان است. مردی جاافتاده که در کار جوش دادن معاملات خرید و فروش و رهن و اجاره املاک ید طولانی دارد. همیشه اورکت سبز آمریکایی که 25 سال پیش در تهران مد بود، می پوشد. سبیل هایی به سبک چارلی چاپلین دارد با قدی کوتاه، چشمانی زنده و قهوه ای و پر از شیطنت ، همواره پر جنب و جوش. مدیریت خوبی دارد. کارها را خیلی راحت تقسیم بندی کرده و هر مشتری تازه واردی را به مسئول مربوطه ارجاع میدهد.آپارتمان های اجاره ایی، فروشی، خانه، مغازه ، ویلایی، زمین بایر، زیر پله، اطاق دانشجویی ، مجردی ... هر کدام تحت مباشرت فردی که زنگنه با توجه به خصوصیاتشان گزینش کرده است>>>

POETRY

راهرو

یادبود کشتار سال ۱۳۶۷, به بازماندگان کشتار

09-Aug-2009 (2 comments)
امروز
قرنی­ست از آن
امروز مو‌هایم
با برف‌ها هم­نشینند
لیک هنوز
تمام سلول‌هایم سر به دیوار می‌کوبند
با آن یاد‌ها
آن فریاد‌ها >>>

IRANIANS

ايران برای همهء ايرانيان؟

نه اسکندر يونانی شان کرده، نه عمر از آنان مردمی عرب ساخته و نه چنگيز آنان را مغول کرده

07-Aug-2009 (6 comments)
بنظرم می رسيد که شعار «ايران برای همهء ايرانيان» بجا و بهنگام طرح شده است. در سال 1376 بخش عمده ای از ايرانيان دريافته بودند که، با وجود حکومت اسلامی، مالک موطن خويش نيستند و به حد شهروندان درجه دو و سهء وطنشان سقوط کاگر نيک بنگريم، آشکارا می بينيم که نسل امروز ايران تاريخی سی ساله را در اين تفسير خلاصه می کند که «پدران و مادران ما برای تحقق "استقلال و آزادی" به پا خواستند. از آنجا که کشورشان را در تصرف عدوانی بيگانه می ديدند خواستار استقلال شدند، و چون آزادی های مصرح در قانون اساسی مشروطه را به دست دربار بر باد رفته می يافتند، از آزادی خواهی به جمهوری خواهی رسيدند. اما فريب بزرگ از آنجا آغاز شد که دينکار اعظمی، که بيشتر مددکار شيطان بود تا بندهء خدا، از فرصت استفاده کرد و لفظ بی ربط و معنا و خطرناک "حکومت اسلامی" را کنار آن دو خواست موجه و شيرين نهاد >>>

REFORM

قلع وقمع

محو اصلاح‌ طلبی از گفتمان سیاسی ایران

05-Aug-2009 (6 comments)
با تنفیذ و تحلیف محمود احمدی‌نژاد به عنوان رییس جمهور جدید اسلامی ایران، و نمایش «دادگاه» سران اصلاح‌طلب، کشمکش بین دو جناح حاکم در این نظام به مرحله آشتی‌ناپذیری رسیده است. جناح ولی فقیه عزم خود را بر نفی کامل جناح مخالف به نمایش گذاشت و راه را بر روی هرگونه سازش و راه حل مرضی الطرفین (که خوش‌بینانی انتظار می‌کشیدند) بست. به راه انداختن نمایش «اعترافات» سران نیروهای اصلاح طلب در آستانه اعلام رسمی ریاست جمهوری احمدی‌نژاد به روشنی به منظور ضربه زدن به حیثیت و اعتبار این جناح در جامعه صورت گرفت. علاوه بر آن، حاکمیت، رهبران این جناح را نیز بلافاصله هدف قرار داد. روزنامه کیهان به عنوان خط دهنده سیاست حاکم در تیتر صفحه اول خود از «خیانت» آقایان خاتمی و موسوی سخن گفت، و آقای خامنه‌ای از این افراد (و احیانا دیگرانی مانند کروبی و رفسنجانی) به عنوان «خواص مردود» یاد کرد>>>

CRISIS

بدتر از آن که خیال می کنید

ماجرای احمدی نژاد و اژه ای

03-Aug-2009 (5 comments)
بعد از دستگیری اصلاح طلبان، احمدی نژاد به محسنی اژه ای می گوید که به هر قیمتی آنها را وادار کند به چیزی کمتر از براندازی و ترور رهبری اعتراف نکنند. محسنی هم این را با معاونانش در میان می گذارد، اما معاونان که قبلاً هم گزارشی تهیه کرده و پروژه براندازی را خیالی گزارش کرده بودند، با این کار مخالفت می کنند. بالاخره محسنی به احمدی نژاد می گوید که بچه های وزارت مخصوصاً حاج حبیب الله و خزائی زیر بار نمی روند. احمدی نژاد هم دستور به برکناری آنها را می دهد. محسنی اژه ای هم از جایی دیگر (نمی دانم کجا و چطور) تحت فشار بوده و نمی توانسته این دو نفر (حاج حبیب الله معاونت ضدجاسوسی و خزائی معاونت ویژه) را برکنار کند>>>

POLICE

عرق بید مشگ

مادر بزرگ احساس کرد مامور جوانی در وسط خیابان افتاده و پسران و دختران خشمگین بر سر و تنش می کوبند

03-Aug-2009 (2 comments)
مادر بزرگ با علاقه وی را به داخل خواند و در حالی که پلیس جوان نا نداشت قدم از قدم بردارد، یقه کت نظامیش را گرفت و تمام هیکل جوان را به داخل کشید. در مقابل اعتراض بقیه که می گفتند : مادر! مواظب باش ! خطرناکه ! اصلاً توجهی نکرد. خانم طباطبایی دوباره اعتماد به نفسش را باز یافت. دست انداخت گردن پلیس و او را که نمی توانست راه برود تا پای آسانسور برد. با مهربانی و مهارت یک پرستار وی را از آسانسور پیاده کرده و داخل آپارتمان برد. داخل اطاق پذیرایی ، روی کاناپه خوابانید. برای روحیه دادن به پلیس شروع به حرافی کرد. اول از همه اسمش را پرسید. گفتی که هوشنگی چه خوب من هم یک نوه دارم هم اسم تو. راستی چند ماه خدمتی؟ کی ترخیص می شوی؟ از این بالا نگاه میکردم ، خیلی دست و پا چلفتی هستی. اینها چیه به خودت آویزان کرده ای؟ >>>

FEAR

بترسید، بترسید، ما همه با هم هستیم

ما یقین داریم که شما می ترسید از اینکه زمام این مملکت از دستتان برود و به اهلش برسد

01-Aug-2009 (2 comments)
سرزمین غریبیست دیار من. روزگار غریبیست زمان من. در این زمانه، زندانی بودن در ایران نه باعث سرافکندگی و شرمندگی بلکه تاج افتخاریست بسیاری را و نه اثباتی بر گناهی که دلیلیست بر ایمانی. آنکه قانون می شکند بر مسند قانون نشسته و آنکه برای قانون می جنگد به حکم قانون نانوشته جنگل در پس میله ها عمر می گذراند و شکنجه می شود و شهید می گردد تا باور کنیم و بدانیم که انقلاب، این نامهربان مادر، فرزندان خود را می خورد. حکومت در سایه نابخردیها، کینه توزیها، بی برنامگیها و مهمتر از همه خودکامگیها چندان ضعیف شده که همه چیز آن را می ترساند و “امنیت ملیش” را به خطر می اندازد،چندان که صدای الله اکبری در دل شب پایه های آن را می لرزاند و چکمه پوش شدن خانمها امنیت فکریش را بر هم می ریزد>>>

FLAG

حقوق بشر و آزادی بیان انحصار گرایان

آزادی شامل داشتن و حمل پرچم شیر و خورشید نشان ایران نمیشود؟

01-Aug-2009 (53 comments)
حقوق بشر و آزادی بیان انحصاری نیست و آنها که مفهوم واقعی این مقوله ها را نمیدانند بهتر است اول کمی تحقیق کنند چون اگر کسی این مفاهیم را بشناسد و چنین عمل کند کار او به چیزی جز تظاهر و دروغ نمیتواند تعبیر شود. شرافت انسانی حکم میکند که از سوء استفاده از چنین مفاهیمی برای خود نمائی و خود ستائی و نیز در جهت بهره برداریهای خواص خود داری کنیم و با این کارهای تنگ نظرانه و بی معنی و بی دلیل حرکتهای عظیم اعتراضی مردم خودمان در درون کشور را در چشم خارجیهائی که با دقت به اعمال ما در سراسر جهان نگاه میکنند کوچک و بی ارزش نکنیم. بدون هیچ شکی مردم در ایران به این رویاروئی بزرگ با دستگاه حاکمه جمهوری اسلامی وارد نشده اند که فقط یک مهره درون سیستم جایش با دیگری عوض شود>>>

SULTANATE

جمهوری خامنه‌ای

ریاست جمهوری، نهاد اجرایی ولی فقیه

31-Jul-2009 (5 comments)
در طول بحران اخیر، اصلاح طلبان عموما از کودتای خامنه‌ای/احمدي‌نژاد تحت عنوان از دست رفتن «جمهوریت» نظام یاد کرده‌اند. این نظر بر این ‌پیش فرض بنا شده است که در درون نظام، جمهوریت وجود داشته و اکنون به خطر افتاده است. در نوشته هفته قبل اشاره شد که جمهوری اسلامی مفهومی در خود متناقض است و بر اساس مواد قانون اساسی این نظام و اظهارات و مواضع صریح سخنگویان آن و به خصوص شخص آیت الله خمینی، رأی جمهور مردم همواره فرع بر و مقهور رأی ولی فقیه و روحانیت حاکم بوده است. ولی دست کم این را می توان ‌پذیرفت که مقام ریاست جمهوری اسلامی ایران از موقعیت و قدرت خاصی برخوردار بود و شخص رییس جمهور در زمینه های اجرایی اختیارات نسبتا وسیعی داشته است>>>

CRISIS

 گربه های عابد!

باری، رژیم "سوسمارها" از آنچه پیش آمده به سختی در وحشت افتاده و قصد دارد بهر قیمتی حرکت مردم را به نقطه ی صفر برساند

31-Jul-2009
پس از نزدیک به پنجاه روز که از انتخابات می گذرد، بنظر می رسد هر دو طرف در "وحشت از قدم های بعدی" تلاش می کنند خود را سر پا نگهدارند. یک طرف، رژیم، از وحشت رهبران مخالف کاملن آگاه است و از آن چون مهره ای در تحکیم پایه های قدرت خویش، استفاده می کند. طرف دیگر اما، رهبران مخالف، بنظر می رسد که یا در چنبر حقه بازی های عوام فریبانه ی حاکمیت گرفتار شده اند و به دام ملاحظه کاری و محافظه کاری افتاده اند، و یا هیچ راهکاری برای استفاده از وحشت رژیم ندارند. با وجودی که مردم هنوز هم برای خواسته هاشان می تازند، جنبش اما سخت نیازمند یک راهنمایی و رهبری ست که موقعیت را بشناسد و بداند مهره ها را چگونه بچیند و چطور از ضعف و ترس طرف مقابل سود ببرد>>>

POETRY

مرد فقیر
31-Jul-2009 (6 comments)
لعنتی باز آمد این سرمای وحشتناک و سوزان
کوچه‌ها پر شد دوباره از لجن از آب و گل از برف و باران
باد چون شلاق دژخیمان زندان
می‌ نوازد صورت مهتابی و زرد فقیری
کز پی یک لقمه نان
سگ دو زند در طول و پهنای خیابان >>>

FASSIH

 یار هنرستانی

بیاد اسماعیل فصیح

29-Jul-2009 (5 comments)
دوران دوران آپولو 11 بود و مسابقات بوکس محمد علی کلی روی صفحه سیاه و سفید تلویزیون مبله بلر. دوران رفتن به هنرستان شرکت نفت و عشق کارمند شدن و رویاهای دور و دراز نوجوانی. فصل راز و نیاز از راه دور با سوفیالورن بود و حسرت خوردن به مارچلو ماسترویانی و آلن دلون روی پرده سینما کارون اهواز. سالهای خرید قسطی «پیکان جوانان» و کشیدن سیگار وینستون پشت دو لیوان آبجوی مجیدیه. دورانی که اعلیحضرت هنوز دست توی جیب های جلیقه اش نکرده بود و لوله های نفت از گناوه به دل دریا فرو میرفت و از جزیره خارگ سر درمیآورد و نفتکشها، ایران را جزیره آرامش می دیدند. به عقل جن هم نمی رسید که عاقبت «دندانه هر قصری پندی دهدت نو نو». توی همین سالها بود که با اسماعیل فصیح آشنا شدم. مردی که سالهای بعد رمان نویس معروفی شد>>>

POETRY

گیج می رود سرم
29-Jul-2009 (one comment)
سُر می خوری روی سَرم
دلم غنجه می رود در پاگرد و
زَهره ندارم که بگویم
که پله پیچید در خیابان و
خیابان سُر خورد توی سَرم و
سَرم هی گیج رفت از سیم های کابل
که می پیچید دور اسم تو >>>

FACEBOOK