EXIT

قصه از کجا شروع شد؟!

آری برادر! دوران شما به سر رسید

29-Jun-2009 (6 comments)
داستان از اینجا شروع شد: از آنجا که خامنه ای در جریان حمایت آیت الله خمینی از میرحسین موسوی و سنگ روی یخ کردن ایشان٬ از میرحسین کینه گرفته بود٬ پس از فوت آیت الله٬ با همدستی هاشمی رفسنجانی٬ درصدد انتقام برآمده و با تغییر قانون اساسی٬ میرحسین موسوی را برای مدت بیست سال به کناری نهادند. در آن زمان دو مورد اساسی وجود داشت که آقایان آنها را بین خود تقسیم کردند٬ آقای خامنه ای قدرت را برداشت و آقای هاشمی ثروت را! سالها گذشت تا خامنه ای متوجه شود قدرت در آنجاست که پول باشد. همچنین با رجوع به سابقه تاریخی متوجه شد که در روز کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ ٬ همان آدمهایی که در صبح فریاد "درود بر مصدق" را سر می دادند٬ با پولهای سرازیر شده از سوی امریکا٬ در ظهر همان روز شعار " مرگ بر مصدق " را سر دادند و این هیچ دلیلی نداشت جز وجود آن پول کثیف!>>>

POETRY

"نِـدا"ی آزادی

تقدیم به همه "ندا"های میهنم

29-Jun-2009
همه ناقوس های جهان بـا هـم
تنها  نامِ  تو را  می نوازند ...
که این
آفتابِ امیـدهای توست
که روزنه های ریزِ بشارت را
در شبهای تمامیتِ تلخِ تاریخ
و در نبضِ پُر تپشِ هر خُرداد
به تداوم می تپد ... >>>

OUTLOOK

تشدید دوپارگی

محور "هاشمی-خامنه ای" عملا شکسته شده

27-Jun-2009 (4 comments)
از پی چندین روز پر تنش، سر انجام در نماز روز جمعه ۲۹ خرداد، رهبری نظام به سود بخشی از یک جناح، از مسوولیت "هدایت" تمامیت جمهوری اسلامی دست کشید؛ و به جای دعوت دو بخش جامعه ما به آشتی و همزیستی، اکثریت ناراضی و معترض جامعه را به مقابله و سرکوب تهدید کرد. روز بعد میلیون ها نفر در سراسر کشور به خیابان ها ریختند و خون ده ها معصوم بر آسفالت خیابان شتک زد. کدام عوامل سازمانگر نگاه و رفتار آقای خامنه ای در روند انتخابات دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بوده است؟ آیا رفتار رهبری کشور به صلاح کشور و منافع ملی بوده است؟ واکنش رهبری کشور در قبال بحران موجود تا چه حد به ثبات سیاسی سیستم کمک می کند؟ آیا گزینه دیگری، با زیان های کمتری برای امنیت عامه و اعتبار کشور و وجود داشت؟ پختگی، انسجام، و دور اندیشی و درایت تا چه میزان با حرکت رهبری نظام در پروسه انتخابات در آمیخته بوده است؟ >>>

RAGE

اینجا کجاست
27-Jun-2009 (12 comments)
اینجا کجاست
شهر من اینجا نیست
شهر من اینجا نیست
جمعیت سبز درخیا بانها وکوچه ها مرده است و سپیده صبح به سرخی میزند
من از تمام ادامها یی‌
که به اسم حقیقت،  عدالت، و انسانیت تمام انسانها را قربانی می کنند
و به این بیعدالتی
نام عشق داده ا‌ند
میترسم.
>>>

FLAG

پرچم مقدم است یا ایران؟

پرچم رسمی ایران چه ما دوست داشته باشیم چه دست نداشته باشیم همان پرچم جمهوری اسلامی است

25-Jun-2009 (8 comments)
ایران روزهای پر فشار و سختی را می گذراند. التهاب فعلی در ایران نتیجهء کودتای انتخاباتی بر ضد رای مردم است. حق آنها است که از رای خود پاسداری کنند. آنها موسوی را به عنوان رئیس جمهور خود انتخاب کرده اند و حال نیز به دنبال مطالبهء رای خود هستند. در داخل ایران این حرکت خودجوش با چالشی به نام لباس شخصی ها و شبه نظامیان و سرانجام ولی فقیه روبرو است که سعی در لوث کردن این جنبش مدنی دارند و در خارج از کشور نیز با کمال تعجب و در عین ناباوری (حداقل برای من) اپوربسیون این وظیفه را ناخواسته (امیدوارم!) بعهده گرفته است. پرچم ایران تبدیل به هیزمی جهت شعله ور کردن آتش اختلاف گروه های مختلف ایرانی در خارج از کشور شده است در حالیکه درد اصلی جوانان ما اصلا این نیست. در حال حاضر نسل جدید ایران با یک کودتای واقعی روبرو هستند و می بینند که جلوی چشم آنان آراءشان قلب شده است، لذا آمده اند تا رایشان را پس بگیرند>>>

POETRY

همیشه می آیند
25-Jun-2009 (one comment)
 از فراز سر ما می گذرند.
 هوای رفتن دارند،
 پای جهیدن و  بال پریدن.
 از شجاعت و ایثار سرشار اند.
 بیزاراند از بوی تعفن مرداب،
 از  حس ماندن و در جا زدن،
 از مطیع و دلمُرده و سرکوفته زیستن
>>>

POETRY

ندا
25-Jun-2009 (2 comments)
تصویری حک شده
در وجدان زمان
قلب پیر مات شده
از نازکی حیات
که از دست رفت >>>

WHAT NEXT

سئوال اينست، چه بايد کرد؟

اعتصاب چنانچه فراگير شود مي تواند ماشين سرکوب را بسرعت فلج سازد

23-Jun-2009 (6 comments)
در شرايط کنوني طرح اين سئوال از آنرو حياتي تر شده که بنابه گزارشاتي که از داخل کشور مي رسد، بيش از پانصد تن از نخبگان فکري و روزنامه نگاران، و عدهً زيادي از جوانان و دانشجويان معترض در داخل کشور بطور بي سابقه اي دستگير شده اند و مردم عادي، گروههاي مرجع اجتماعي، و گروههاي سياسي بيش از هرزماني با اين مسئله مواجه اند که واقعاً چه بايد کرد؟ اين نوشته تلاشي است براي يافتن پاسخي درخور به اين سئوال حياتي. براي شناخت شرايط کنوني لازم است نخست به اهمّ رويدادهاي چند روز اخير نظري اجمالي بيافکنيم: اول، خامنه اي بعنوان ولي فقيه مطلقهً نظام، در دعواي بين دولت و ملت، جانب دولت را گرفت. او با اين کارش، ماهيت دروني خود را بارزساخت، پرده از رخ کشيد و برخلاف خميني که مي گفت من به کمک ملت توي دهن اين دولت ميزنم، به حمايت از دولت انتصابيش شتافت تا به خيال خام خود به دهان معترضيني، که اکثريت ملت ايران را شامل مي شوند، بکوبد. >>>

REPENTANCE

کاش هرگز زاییده نمیشدم

مرگ و فنا بر حکومت و حاکم انحصارطلب و مستبد

23-Jun-2009 (14 comments)
بنده مسعود ده نمکی در پیشگاه ملت سوگند یاد میکنم که حامی مظلومان و دلسوختگان ایران زمین باشم و از عملکرد تیره و نابخردانه خویش در گذشته و همکاری و عضویت ام در گروه انصار حزب الله و فشار اعلام برائت و پشیمانی مینمایم و رفتار دیکتاتوری حاکمان امروز ایران را که با زبان دین و ائمه اطهار اقدام به دروغپردازی مینمایند و کاخهای قارونی از جواهر برای خاندان خویش میسازند را محکوم مینمایم. نفرین ابدی خداوند بر نظام توتالیتر و ماکیاولیستی حاکمی که امروز در ایران به شکل انفرادی خویش را ولی نعمت همگان میداند و خود را بر تارک ولی امر مسلمین جهان نهاده است. سربازان گمنام واقعی امام زمان را در شرایط کنونی به اجرای عدل و همدلی با مردم دعوت مینمایم و از آنان تجدیدنظر در ایدئولوژی شخصی و همسو با مصلحت واقعی مردم ایران را خواهانم.>>>

POINT

جبهه بندی

افشاگری هویت و اهداف اصلاح طلبان وظیفه تمامی فعالان سیاسی میهن است

21-Jun-2009 (14 comments)
گویند در آن لحظه که پیکر بیگناهی بر خاک می افتد، از قطره قطره خون سرخش فریاد حق برمیخیزد. گویند از چکه چکه اشک مادران سوگوار، آه فرشتگان شنیده میشود. گویند زمین و زمان زوزۀ عدل سر میدهند. گویند لاله ای در صحرا می دمد. گویند شیون شهروندی تخت ستم را میلرزاند. گویند زمزمه ها به هیولای ازل می انجامد. گویند ملتی بپاه میخیزد. ایران من بار دیگر صحنۀ آشوب است. مام میهن از نو شاهد قیام فرزندان وطن است و دگر بار آشفتۀ سرانجام دلیران بی نام و مضطرب گمشدگان تاریخ معاصر است. ایران زمین طالب حقوق بشر است. پیروان خط امام از کردار زشت دیروزها، از قتل عام زندانیان سیاسی، از چپاول ثروت ملی، از تاخت و تاز سی ساله اشان گریخته اند و با گفتار نیک خویش، اصلاح طلبان امروزه گشته اند. سیدان سبز گستر حامیان ستمدیدگان شده اند. ادعای رهبری نهضت نو را دارند. امید لقمه نانی، پایان بی کاری، و تشنگی عدالت اجتماعی را دامن میزنند>>>

THE END

جشن های سالگرد انقلاب ایندولند

همه این بی نظمی ها شلوغی هایی پدید آورد که تا امروزه که من این سطور را می نویسم در کشور ایندولند ادامه داشته و پایانی بر آن متصور نیست

21-Jun-2009
همه حضار به مواضع اسب فرزند ملت که درارتفاع 20 متری بالاتر از سطح زمین نصب شده بود با چشمانی از حدقه در آمده نگاه میکردند. انگار همگی منتظر حادثه ای در سی امین سالگرد انقلاب بودند. سرانجام اسب فرزند ملت مثل کوه آتشفشانی به خروش آمد. از سوراخ زیر دم ، گلاب به رویتان، کثافتهای دقیقاً کوانتیزه شده و قالبی به بیرون می ریخت و در همان زمان، از همان آلتی که در زیر شکم قرار داشت، شاشیدن اسب فرزند ملت شروع گردید. باران کثافت و ادار اسب از ارتفاع بالا بر سر شرکت کنندگان میریخت و بوی گند آن همه فضای پایتخت و کشور را فرا گرفت. شبکه های خبری بین المللی ، به پخش مستقیم این رویداد پرداختند. مجسمه فرزند ملت وضعیت مضحکی یافته بود. همه اهالی پایتخت بعد از مدتها فرصتی برای خندیدن پیدا کرده بودند. فرزند ملت در جای خود میخکوب و همه یونیفرم شیک و براقش پر از کثافت اسب شده بود>>>

CRACK

از ورای دود

پیدایش تشنج در این حد برای نظامی که مدعی وحدت است و با نمایش وحدت برای خودش اعتبار ایجاد میکند بسیار گران تمام میشود

18-Jun-2009 (3 comments)
برای اولین بار بین دزدانی که رأی ملت را بین خود تقسیم کرده اند اختلاف افتاده و آنهایی که به سهمشان راضی نیستند صدا را به اعتراض بلند کرده اند. طبعاً ظرف مدتی کوتاه سخنان بسیاردر بارهٌ «انجام کودتا» و ... گفته شده که مثل شرکت در رأی گیری بیشتر با احساسات و آرزوهای رأی دهندگان ارتباط دارد تا ارزیابی سنجیدهٌ مطلب. باید از این سخنان گذشت و نگاه را از ورای دودی که شلوغی های اخیر بر پا کرده به تحولات احتمالی وضعیت معطوف نمود. اول نتیجه و تا اینجا مهم ترین نتیجهً کار بی آبرو شدن نمایش انتخاباتی است که به ابتکار نظام و با همکاری و همگامی ساده دلانه و بی مزد و پاداش ایرانیان داخل و خارج به طور ادواری انجام میگرفت. این دروغ را که در ایران «انتخابات نیمه آزاد» وجود دارد و اگر تا جایی اختیار به دست حکومت است از جایی دیگر مردم هم در آن شریک میشوند، افراد پرشماری طی چندین سال تبلیغ کرده اند>>>

RAFSANJANI

خاطرات اکبر شاه

و انتخابات ایران...

15-Jun-2009
در ایران جنجالی برپاست. مکتوب ها و مرقومه های متعددی رد و بدل شده و نقل است که در بلاد دیگر شب نامه هایی در این خصوص بر منازل مردم افکنده می شود. من که الان نزدیک به هفتاد سال است در کالبد اکبر حلول کرده ام، ایشان را تا این حد مضطرب و پریشان ندیده بودم. سایت ها و روزنامه ها و شبکه های تلویزیونی اجانب موضوع را بیش از حد بزرگ کرده و روغن داغش را زیاد می کنند. من که در این مدت اکبر را به خوبی شناخته ام ، گمانم ایشان در فکر لوس کردن خویش و تعزیز مجددش در پیش مقامات رده بالای کشور است. البته در غیر اهل بودن اولادش هم که هیچ جای تردید نیست. چرا راه دور برویم طبق اسنادی که شما همین الان به راحتی می توانید در اینترنت پیدا کنید، فرزند ناخلف من یعنی جهانگیر شاه، با انگلیسی ها در آمیخت و نرد غلامی باخت>>>

ELECTION

شکست توهم

نمایش اخیر نشان داد بسیاری از تبعیدی ها, اپوزیسیون حکومت اسلامی نیستند

15-Jun-2009 (9 comments)
اصلاحات به معنای نوعی کمک رسانی به حکومت اسلامی پدیده ی تازه ای نیست. از فردای بنیانگذاری این حکومت عده ای از درون و بیرون حکومت به این نوع از کمک رسانی رو آوردند. در این میانه عده ای ضمن حفظ بیضه اسلام و حکومت اسلامی به دنبال ایجاد تغییر اتی سطحی و "سوپاپ اطمینانی" در حکومت بودند , که نمونه اند مهندس بازرگان و نهضت آزادی در یک سو و حزب توده در سوی دیگر. اگر بازرگان و نهضت آزادی و امثالهم با اعتفاد به اسلام جرات نزدیک شدن به بنیاد های فساد را نداشتند و می خواستند کار تغییر را از اضافه کردن کلمه "دموکراتیک" به جمهوری اسلامی آغاز کنند , توده ای ها با هالو پنداشتن آیت الله خمینی تلاش داشتند خط امام را به راه رشد غیر سرمایه داری بکشانند ودر نقش "کارمندان" حکومت اسلامی اصلاحات مورد نظر را بوجود آورند. اما دیدیم آیت الله خمینی چگونه بتدریج و حسابگرانه – و جنایتکارانه – به سراغ این دست از اصلاح طلبان کمک رسان رفت>>>

FRAUD

انتخاب در بیابان

سناریویی که در طول تاریخ ایران بارها تکرار شده

13-Jun-2009 (5 comments)
در سال ۱۱۴۸ قمری نادرشاه کلیهٔ حکمرانان و کدخدایان ایران را در دشت مغان جمع کرد (بالغ بر ۲۰٬۰۰۰ نفر). او در شورای دشت مغان اعلام کرد که وظایف خود را انجام داده و تصمیم به‌استراحت و کناره‌گیری از کارها دارد. بزرگان کشور که می‌دانستند او باطناً مایل به سلطنت است، وی را به سلطنت پذیرفتند. بدین ترتیب شاه عباس سوم صفوی از شاهی برکنار شده و حکومت سلسلهٔ افشار با پادشاهی نادر آغاز شد. نادر اندکی بعد در ۱۱۴۸ ه.ق. تاجگذاری نمود. شاعری به نام قوام الدین، ماده تاریخ تاجگذاری وی را «الخیر فی ماوقع» سرود که بر روی سکه‌های دوره افشاریه نیز منقوش گردید. >>>

FACEBOOK