VOTE

دادن

محمود چه کردی با ما؟ 30 سال تلاش و مبارزه کردم که «ندم»

29-May-2009 (32 comments)
چهار سال گذشت. محمود کاری کرد که مهرانگیز کار، عباس میلانی و... خیلی های دیگری که با «دادن» به این رژیم مخالف بودند و «دادن» را تحریم کرده بودند، همه میخواهند «بدن». من هم همینطور، با تمام وجودم میخوام «بدم». حتی رفتن به ایران را که معمولاً در ایام عید نوروز بود را به تعویق انداختم که قبل از مراسم همگانی «دادن» در ایران باشم و «بدم» با تمام صحت عقل و با پای خودم دارم میرم به ایران تا در مراسم «دادن» شرکت کنم. و اعلام میکنم که نه کسی من را تهدید کرده و نه اجباری در کار است. بلیط هم گرفته‌ام، زوریخ - تهران و رفتن به شعب «دادن». میخوام «بدم» و فریاد میکنم که میخوام «بدم»، آنهم به یک آخوند 72 ساله. دیگران را هم تشویق میکنم که «بدید».>>>

VOTE

چرا "تحریم" انتخابات بی معنی است؟

چرا باید فقط آن روزی در خانه خود بنشینیم که به عنوان شهروند دارای بالاترین میزان قدرت خود هستیم؟

27-May-2009 (133 comments)
چرا مدافعان تحریم فقط هر ۴ سال یک بار، در روز انتخابات ریاست جمهوری به یاد مشروعیت نظام می افتند. اگر مشروعیت نظام را قبول ندارند، قاعدتآ می بایست در تمامی اموری که پای نظام در میان است راه نافرمانی مدنی را پیش بگیرند. پس چرا هنگامی که بچه های خود را در مدارس آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ثبت نام می کنند، یا در طول مدتی که بر اساس قوانین نظام به فعالیت های تجاری می پردازند، یا زمانی که ازدواجهای خود را به ثبت رسمی می رسانند، یا هنگامی که با گذرنامهء جمهوری اسلامی سفر می کنند، فرم های کارت ملی را پر می کنند و یا از بانکهای دولتی تقاضای وام می کنند، مشروعیت نظام و قانون اساسی را زیر سئوال نمی برند و از تمامی قوانین پیروی و از مزایای آن استفاده می کنند؟ مگر می شود نظام سیاسی و قانون اساسی یک کشور، فقط هر ۴ سالی یک روز فاقد مشروعیت باشد؟>>>

BOYCOTT

بايکوت نمايش اقتدار ملت

بايکوت وسيله ای برای قدرت نمائی ملت های در بند است

24-May-2009 (56 comments)
آنچه اين روزها در جريان يکی از مسائل توضيح نيافته و مبهم مانده در مورد «بايکوت (تحريم) انتخابات» آن است که آيا اين کار، بعنوان يک کنش سياسی، تأثيری هم دارد يا نه؟ و اگر مخالفان آن اعتقاد داشته باشند که «بايکوت بی تأثير هم نيست، اما...» آنگاه بايد پرسيد که چگونه می توان مثبت يا منفی بودن اين تأثير را ـ آن هم از ديدگاه طرفين ماجرا که بايکوت کنندگان و شرکت کنندگان باشند ـ تشخيص داد؟ من فکر می کنم که در بحث های جاری سياسی ما به اين پرسش ها عنايت کافی نشده و برايشان پاسخ مکفی فراهم نيامده است و، لذا، می خواهم در اين هفته ، در حد توان و درکم، نکاتی را مطرح سازم و ببينم که چگونه می توان پاسخ هائی معقول برای اينگونه پرسش ها يافت. بگذاريد با يک امر بديهی آغاز کنم که «بايکوت» را نمی توان يک اقدام سياسی برای دستيابی به قدرت دانست؛ يعنی، روشن است که بايکوت کردن انتخابات قرار نيست به پيروزی بايکوت کنندگان در «انتخابات» بيانجامد!>>>

MAYMAND

چرا غارنشينی بايد چيز بدی باشد؟

اندر دلسوزی برای ميراث فرهنگی و طبيعی

24-May-2009 (3 comments)
اخيرا" خبری ديدم در مورد دهکده ميمند در کرمان که گويا بخاطر وجود گنج يابان، در خطر قرار دارد (خطری که تقريبا" هر دهکده و منطقه ای در ايران را تهديد می کند). نويسنده مطلب برای تشخص دادن به ميمند، گفته بود که دهکده 12 هزارسال آثار سکونت دارد و مردم آن به دين «مهری» پايبند هستند که قبل از «ظهور» زرتشت در ايران وجود داشته، و حالا بعد از حضور اسلام در ايران، ساکننانش به غارها پناه برده اند که از شر اعراب در امان بمانند و حالا جمهوری اسلامی، که در ذهن دوستان حمله دوم اعراب است، سعی در تخريب دهکده از طريق تشويق غارت گران و «مسلمان» کردن مردم مهرپرست آن دارد. بعد هم ادعا کرده اند که زبان مردم ميمند به دليل زندگی در غارها «دستنخورده» مانده و کلمات «ساسانی» در آن موجود است. فکر نکنم لازم باشد که کسی تخصصی در تاريخ يا زبان شناسی ايران داشته باشد که بتواند مشکلات موجود در اين «گزارش» را ببيند و تاسف بخورد >>>

STORY

فراتر از باور

مردی پر از میلگرد

24-May-2009 (one comment)
شما هم «عجیب‌تر از علم» می‌خوانید؟ آن مطلب را درباره مردی که از کنار یک گودبرداری ساختمانی رد می‌شده خوانده‌اید؟ همان که ناگهان می‌افتد توی گودبرداری، روی میلگردها؟ میلگردها در تنش فرو می‌روند. یکی از زیر دنده‌هایش می‌رود تو و از طرف دیگر درمی‌آید. یکی هم از کنار رانش رد می‌شود. درست یادم نیست. چند میلگرد دیگر هم در تنش فرو می‌روند. ولی مرد نمرده است. صورت مرد رو به آسمان است. بین زمین و هوا. مرد لابد آسمان را نگاه می‌کرده که ابرهایش با سرعت رد می‌شدند. مرد شاید از ناهار برمی‌گشته است. سعی می‌کند ساعتش را نگاه کند. درد از زیر سینه می‌پیچد تا زیر گلو. کارگرها بالای گود برداری مرد را نگاه می‌کنند. سر کارگر با بی‌سیم با کسی حرف می‌زند. >>>

CANDIDATES

نمی‌توان فراموش كرد

آیا آقایان كروبی و موسوی در وعده‌های خود صادقند؟

22-May-2009 (16 comments)
تبلیغات انتخاباتی دو نامزد اصلی‌ جناح اصلاح طلب، آقایان كروبی و موسوی، ابعاد جدیدی به خود گرفته است. این دو كه هم برای كشاندن مردم به صحنه رأی‌گیری تلاش می‌كنند و هم برای بالا بردن سطح آرای خود با یك‌دیگر به رقابت برخاسته‌اند، مرتبا بر دامنه وعده‌های خود می‌افزایند و قشرهای جدیدی از مردم را مخاطب خود قرار می‌دهند. زنان، اقلیت‌های قومی و مذهبی، جوانان، دانشجویان، كارگران و سایر قشرهای محروم جامعه را مخاطب قرار می‌دهند، از حكومت قانون و حقوق بشر و حقوق شهروندی و رفع تبعیض و توزیع عادلانه درآمد نفت سخن می‌گویند، و بر تعهد خود به حقوق و آزادی‌های‌ مدنی تأكید می‌ورزند. در عین حال، این همه وعده‌ و وعیدها ظاهرا جوش و خروش چندانی در بین مردم ایجاد نكرده است و نگرانی نامزدها در مورد پایین بودن میزان رأی هم‌چنان ادامه دارد>>>

STORY

تعطیلات ساندویچ

تازه گرم شده بودم که احساس کردم منصور از شنیدن اشعار بند تنبانی من دارد حالش به هم می خورد

22-May-2009 (5 comments)
نمیدانم این خاطره ای که برایتان تعریف میکنم متعلق به کدام تعطیل ساندویچی است. منظورم اینه که اغلب روزهای سال در کشور ما تعطیل عمومی است، تا عادت میکنی بری سرکار یک دفعه می زنه و مثلاً یکشنبه تعطیل میشه و چون جمعه و پنجشنبه ها هم در ایران تعطیل است، دولت هم شنبه را که اصطلاحاً روز ساندویچی ( روز کاری گیر کرده بین دو روز تعطیل) نامیده می شود، تعطیل اعلام و یک دفعه می بینی که چهار روز متوالی تعطیل هستی. تقویم ما پر است از اینگونه تعطیلات ساندویچ. اغلب مردم از این تعطیلات برای مسافرت استفاده میکنند تا خستگی چند روزی را که به اصطلاح کار کرده اند در آورند.نمیدانم چرا من با خانواده ام به مسافرت نرفتم و عیالم به اتفاق بچه ها و همراه خانواده برادرش رهسپار شمال شدند و آن روز از خدا خواسته در منزل تنها شدم. معتادان گرامی خوب میدانند که وقتی خونه خلوت است جان میدهد برای تریاک کشی و عرق خوری و چرت و پرت گویی>>>

STORY

 مترجم ساعتی

از همان ابتدا احساس می کردم این اسم یه جورایی برایم آشنا است. خودش بود: "عباس کثافت"

20-May-2009 (8 comments)
دو هفته پیش ترجمه همزمان دادگاه متهم فارسی زبانی را بهم داده بودند که با خودش نزدیک یک کیلو تریاک از مشهد آورده بود و مدام اصرار داشت که دکترش برایش تجویز کرده و معنی این سوال را که حالا چرا دکتر دو و نیم پوند تریاک آنهم برای مدت کوتاه یک ماه سفر توریستی به آمریکا را تجویز کرده را هم اصلا نمی فهمید. آخرش هم کلی به من فحش و بد و بیراه ناموسی به من داد که تو هموطنت را فروختی و خائنی و پدر مادر نداری. هرچی هم با احترام سعی می کردم برایش توضیح دهم که بابا وظیفه من فقط مترجمی است و کاری به جز ترجمه حرفهای شما و ترجمه حرفهای قاضی برای شما ندارم، رگ گردنش کلفت تر می شد و سرآخر هم با کلی احوالپرسی از اقوام اناث نسبی حقیر به بازداشت برگشت>>>

PLEDGE

امنیتِ انسانی

بیانیه‌ خطاب به ملت ایران برای رعایت حقوق بشر

17-May-2009 (58 comments)
رئیس جمهور بر اساس سوگندی که یاد می‌کند، از جمله وظیفه دارد از آزادی و حرمت اشخاص و حقوق ملت حمایت کند، پاسخگو باشد و از خود‌کامگی بپرهیزد و قدرتی را که ملت به عنوان امانتی مقدس به او سپرده، همچون امینی پارسا و فداکار به کار برد. من بر این اساس و بنا بر اختیار و تمایل قلبی خود، پیشا‌پیش با مردم پیمان می‌بندم که چنانچه برای تصدی مقام خطیر ریاست جمهوری مورد اعتماد و حمایت اکثریت قرار گیرم: استقرار حکومت قانون را به عنوان شرط لازم تحقق حقوق بشر و حقوق شهروندی، یکی از اهداف اصلی خود قرار دهم و اصلاحات حقوقی لازم را به عمل آورم تا قانون توسط همه مقامات و سازمان‌های حکومتی مورد رعایت قرار گیر>>>

POETRY

مردان میهن
17-May-2009 (11 comments)
در این گرداب خواب و بیداری
ز زخم تاول تسلیم
میچکد کینۀ عصیان.
در این گودال عقربها
ز زهر منبر تقلید
می بارد سنگ سار لاله ای زیبا.
در این مرداب نامردان
ز خشم نعرۀ تحقیر
می پاشد بذر بیزار جوانمردان. >>>

IDEAS

مانی

پیامبری که باید از نو شناخت

15-May-2009 (17 comments)
این ترم درس جدیدی بنام "مذهب و جامعه" برای دانشجویان مبتدی رشته جامعه شناسی گفتم و این بهانه ای شد که بار دیگر در مورد الهیات شُرور مطالعه کنم. توجیه بیعدالتیهای مشهود در عالم را در الهیات مسیحی "تئودسی" میگویند. کلام ادیان ابراهیمی پاسخهای جالبی به این مسأله داده است که صورت ساده یکی از آنها را در کتاب خواندنی "عدل الهی" اثر مرحوم مرتضی مطهری میتوان سراغ کرد. ریاضی دان و متألّه مسیحی لایب نیتس در بحث مفصلی ادعا میکند که خطا بر قلم صنع نرفته است واگر نارسائی در عالم میبینیم اشکال از قامت ناساز بی اندام ماده است و نه تشریف زیبای خلقت خداوند. بعبارت دیگر ِاشکال از آفرینش نیست بلکه این نقص ذاتی ماده است که قابلیت پذیرش خیرمحض الهی را ندارد. پس شرور عدمی اند یعنی خدا فقط خیر و نیکی آفریده و جنس همه بدیها از نیستی است، همانطور که ظلمت نبود نور و مرگ نبود زندگی است>>>

POETRY

وصل
15-May-2009 (one comment)
مادرم که در همه این سالها ی

کورمالی من اینجا بوده است

نمی داند

قبرها کجایند

دراین بهشت زهرای بزرگ >>>

DEAL

قضیه صابری

تأثیرپذیری رژیم از فشارهای آمریكا

13-May-2009 (20 comments)
تردید نباید كرد كه گذرنامه آمریكایی كار به دست ركسانا صابری داده و محكومیت هشت ساله اولیه او را رقم زده است. ولی همین گذرنامه هم بالاخره او را نجات داد. و الا چگونه می‌شد انتظار داشت كسی كه به اتهام جاسوسی چنان محكومیت سنگینی را گرفته است به این سرعت از زندان آزاد شود؟ دوره ۳۰ ساله جمهوری اسلامی پر است از افرادی كه به دلیل گذرنامه خارجی خود یا ارتباط با خارج با برچسب‌های جاسوسی و مانند آن گروگان گرفته شده‌اند و بعد از مدتی به صورت نامنتظره آزاد شده‌اند، ولی نه به این سرعت. گروگان‌های آمریكایی كه ۴۴۴ روز در اسارت به سر می‌بردند معروف‌ترین آن‌ها بشمار می‌روند. ولی نمونه‌های دیگر هم كم نیست. در نیمه دهه ۱۳۶۰ راجر كوپر بازرگان انگلیسی به اتهام جاسوسی دستگیر شد و به اعدام به اضافه ده سال زندان محكوم گردید>>>

STORY

اشتباه در اشتباه
13-May-2009 (one comment)
هر کسی در در این دنیا عیبی دارد و عیب من هم عشق به تاتر هست و ترجیح میدهم در تاتر و اگر نشد در تله تاتر های تلویزیونی و فیلم های سینمایی بازی کنم. شاید تصور کنید که اشتیاق من برای هنر بازیگری نه تنها ایرادی نیست بلکه حتماً حسن است ولی با توضیحاتی که خدمتتان عرض خواهم کرد کاملاً متوجه خواهید شد که چرا این علاقه من به هنر نمایش باعث درد سرم شده است. در مدرسه که بودیم همیشه جزو گروه تاتر و نمایش فعالیت میکردم. حافظه و صدای خوبی داشته و در تقریبا در همه ژانرهای نمایشی استعداد داشتم. از همان نوجوانی از دیدن تاتر های چخوف نویسنده روسی از خود بیخود میشدم. نمیدانم چرا من اینقدر نوشته های چخوف را درک میکردم. شاید دلیل عمده آن همسایگی دو کشور و داشتن شرایط تقریباً یکسان سیاسی و فرهنگی میتواند باشد. >>>

RESPONSIBILITY

 مسئولیت شهروندی

پس نقش ما در سرنوشت خودمان، کشورمان و آیندۀ فرزندانمان چیست و در کجاست؟

11-May-2009 (6 comments)
مسجد جمکران که در روستايی به همين نام در نزديکی شهر قم قرار دارد بر پايه خواب يکی از اهالی اين روستا ساخته شده است. در این مسجد چاهی وجود دارد که برخی مردم با طّی مراحلی، عريضه خود را به امام زمان به درون چاه می فرستند، به اين اميد که وی آنها را بخواند و حاجت آنانرا برآورده کند." آنچه پیرامون این مسجد و چاه می گذرد خبر از بروز و گسترش فاجعه ای دردناک در جامعه ما دارد. در قرن بیست و یکم، قرن کامپیوتر و اینترنِت، قرن آگاهی، انتخاب و مسئولیت، تعداد قابل ملاحظه ای از هموطنان ما هنوز غرق خُرافات، منتظر معجزه و دست غیب هستند. آیا لیاقت مردم میهن ما غلطیدن در چنین ورطه ای است؟ و چه کسانی مسئول بروز این فاجعه هستند؟ >>>

FACEBOOK