LOVER
می دانست کدام نقطه از بدنم را لمس کند تا فریادم بالا برود
دلم برای معشوقم تنگ شده. برای چشمهای خوشگل و لبخندش که وقتی لبهایش را می کشید، دو تا چال قشنگ بغل دستشان حفر می کرد که من می خواستم به درون آنها شیرجه بزنم و همانجا بمانم. برای دستهای قوی و مردانه اش که هم ناز کردن بلد بودند و هم لذت آفریدن. دلم برای عشقبازی های طولانی و بی عجله مان تنگ شده. دلم برای بوسه های عمیق و هوسناکش پر می کشد. تا با او آشنا نشده بودم، نمیدانستم عشقبازی یعنی چه. میدانستم اما نمیدانستم مرد ها هم می توانند بدانند. فکر می کردم مردها فقط دنبال آمدن آبشان هستند و بس. البته زن ها هم همینطور! اما زنها می توانند چاخانی تظاهر به آمدن آبشان بکنند، اما مرد ها نه. فکر می کردم هماغوشی برای یک مرد فقط طی طریق برای آمدن آبش است، با عجله و بدون نگرانی برای همخوابش. وقتی با او آشنا شدم تازه فهمیدم هماغوشی یعنی چه .
>>>
ISRAEL
روشنفکران غرب و تراژدی غزه
در عصری که سیاستمداران غرب صدای مستقل و وجاهت اخلاقی خود را در بارۀ کشتارغزه از دست داده اند نوبت روشنفکران است که در حد امکان و در دایرۀ محدودی که رسانه های غرب برای دگر اندیشان اختصاص می دهند به تنویر افکار و راه یابی برای خروج از این بن بست خونین بپردازند. در این مجال چکیده ای از سه مقالۀ مهم از روشنفکران برجسته را مطرح خواهم کرد: خانم نئومی کلاین، نویسندۀ یهودی الاصل کانادائی شنبۀ گذشته (10 ژانویۀ 2009) در روزنامۀ گاردین در مقاله ای تحت عنوان "دیگر بس است. زمان تحریم فرا رسیده"، با مقایسۀ اسرائیل و متحد سابقش حکومت نژاد پرست آفریقای جنوبی یکی از طرق موثر مبارزۀ جهانی با اسرائیل و حامیانش را تحریم اقتصادی و بیرون کشیدن سرمایه ها اسرائیل و سازمانهای وابسته به آن دانسته، آنهم نه از سوی دولتهائی که عجز خود را در مقابله با تجاوز اسرائیل نشان داده اند بلکه از طرف ملتهای جهان.
>>>
POLITICS
چگونه فقدان و امتناع از داشتن برنامه در يک جبهه، و وجود برنامه در جبهه ای ديگر، می تواند از پيش برنده و بازندۀ هر بازی را معين کند
اين داستان مال سال 1344 است، در سرآغاز ده سالی سراسر از اينگونه تجربه ها که در پائيز 1357 به نقطۀ عطف خود می رسيدند. اکنون من در انگلستان دانشجو بودم و ايران در آتش شورش های خيابانی می سوخت، در جهانی که هنوز اينترنت و ماهواره در آن پا ننهاده بودند، هر روز خبر تازه ای از ايران می رسيد، سيل جمعيت در خيابان ها براه افتاده بود و آنچه از جانب پادشاه «فضای باز سياسی» خوانده شده و خود را بر شرايط آن روز تحميل کرده بود، هر لحظه افق های تازه و دلهره آورتری را در برابر ما می گشود. آن روزها احمد شاملو از نيويورک، و غلامحسين ساعدی از پاريس به لندن آمده بودند، تا نشريۀ «ايرانشهر» را منتشر کنند. شاملو قبل از آمدن، تلفنی از چند تن نويسندگان ساکن لندن، و از جمله مرا، به همکاری دعوت کرده بود. زمانی را به ياد دارم که شاملو و آيدا به لندن آمده و در حومۀ جنوبی اين شهر خانه ای کرايه کرده بودند و ساعدی نيز به آنها پيوسته بود.
>>>
STORY
تا آن روز فکر مىکرديم يک هوس زود گذر است
یکی از کافی شاپ های شهر، با نور کافی، مبلمان راحت، وسعت فضا، و از همه مهمتراینکه هر قدر می نشستی، اخمی را از گردانندگان آن نمی دیدی، پاتق قرار هایم بود. با پاره ای از دوستان گاه ساعت ها آنجا می نشستیم و از هر دری صحبت می کردیم. با اینکه جای خیلی مناسبی برای خواندن تکه های ادبی نبود، گاه این کار را می کردیم. آنچه داستان شکار را شکل داد بر خورد اتفاقی ام با " اکبر " بود که همراه یکی از دوستان به این مکان آمده بود. تازه مهاجرت کرده بود. طی چند نشست با انبرک کنجکاوی اسکلت آنچه را که می خوانید از زوایای ذهن اش بیرون کشیدم. در حقیقت داستان شکار یک داستان واقعی است با تغییر اسامی. و نشانگر یکی دیگر از مصائب جنگی است که می توانست رخ ندهد.
>>>
DESIRE
چه کسی گفته باید هوای عشق بازی را با تمایلات جنسی قاطی نکنیم؟
یک وقت فکر نکنی دارم هزل می گویم. کمی سرت را بالا نگه دار تا خوب نگاهت کنم. اصلن اجازه بده چانه ی قشنگت زیر دو انگشت دست راستم باشد تا صورتت را بهتر نگه دارم و دیوانه وار نگاهت کنم. خب اگر تو دامن قرمز با بلوز یقه هفت قهوه ای ات را نپوشیده بودی و آنقدر تنگ نبود دامن ات که باسن ات چسبان و هوس ناک باشد هرگز شاید با هم سکس نمی کردیم. چه کسی گفته باید هوای عشق بازی را با تمایلات جنسی قاطی نکنیم؟ مگر می شود عاشق روح بود و بس. تکلیف بدن زن و مرد در این وسط چیست. باید تا به وقت عقد کردن صبر کنیم تا همه چیز شرعی و عرفی باشد؟ این حرف ها ی ابلهانه حالم را به هم می زند. کافی ست از خانه بیرون بروی تا ببینی چند درصد زوج ها قبل از خواندن خطبه عقد با هم سکس کرده اند.
>>>
SIGHEH
صیغه، امتداد منطقی نهاد ازدواج در ایران
صیغه بخشی از ساختار رابطه جنسی زن و مرد در ایران را تشكیل میدهد. برای بررسی پدیده صیغه باید به شناخت و كالبدشكافی این ساختار كه سیاست جنسی حاكم را بر اساس سنت/فقه/قانون تعریف كرده است پرداخت. در این ساختار به جنسیت زن و مرد دو نقش كاملا متمایز در رابطه جنسی با یكدیگر داده شده است. نهاد ازدواج تعریف شده در این ساختار یك رابطه كاملا یك طرفه است، رابطه ای كه از سوی زن بسته است و از سوی مرد باز. در هر زمان زن فقط با یك مرد میتواند رابطه داشته باشد ولی مرد میتواند با چند زن رابطه جنسی برقرار كند. تعدد زوجات یكی از لوازم این ساختار است. ولی محدود كردن آن به عدد دلبخواهی «4»، اصل «باز بودن» رابطه جنسی از سوی مرد را نقض میكند. صیغه یكی دیگر از لوازم این ساختار است كه تناقض اخیر را نیز رفع میكند. نهاد صیغه اصولا برای تأمین آزادی جنسی نامحدود مرد تعبیه شده است و نمیتوان از آن به عنوای وسیلهای محترمانه برای به قاعده درآوردن روابط جنسی خارج از ازدواج بین زن و مرد بهره گرفت
>>>
STONING
سنگسار مجازاتی خشن و ناانسانی برای جرمهایی است كه اصلا نباید جرم شناخته شوند
در روزهای اخیر خبر سنگسار سه نفر كه در هفته اول دیماه در گورستان بهشت رضا در مشهد انجام شده منتشر گردیده است. سنگسار یا سایر مجازاتهای خشن و ناانسانی در جمهوری اسلامی ایران بیسابقه نیست. ولی مقامات ایران و از جمله سخنگویان قوه قضاییه بارها اجرای آن را تكذیب كردهاند. در واقع، رییس قوه قضاییه دست كم دو بار طیبخشنامههایی در چند سال اخیر اجرای آنها را منع كرده است. ولی ظاهرا این بخشنامهها و اظهارات مقامات تنها برای ساكت كردن منتقدان و سازمانهای حقوق بشری در سطح جهانی مصرف داشته است. كمپین قانون بدون سنگسار خبر داده است كه هم اكنون دست كم ده نفر دیگر در زندانهای مختلف كشور «با خطر قطعی سنگسار» روبرو هستند و مشخصات نسبی این افراد را آورده است.
>>>
NABAVI
چند کلمه درباب شایعات رایج
چندی پیش دوستی برایم یک ایمیل فرستاد ونوشت :" متن ضمیمه طنزی است از سید ابراهیم نبوی بخوان! ازخنده می میری" طنز نبوی را خواندم ودریغ ازحتی یک لبخند چه رسد به مٌردن. محض اطمینان در اینترنت چند مطلب دیگر از نبوی پیدا کردم وخواندم وذره ای طنز در آن نیافتم. نمی دانم چه کسی برای اولین بار ادعا کرد که سید ابراهیم نبوی طنز نویس است ؟ خودش گفت یا رژیم اسلامی یا هردو؟ به هر حال حکایت ، حکایت عکس امام در ماه دیدن است که سال 57 شخصی ادعا کرد که عکس امام را در ماه دیده ودیگران هم دیدند. با وجود اینکه هیچ نوع دلیل علمی وعینی برای حضور شخص امام خمینی در ماه وجود نداشت وگرنه حتما فضانوردان روسی یا آمریکایی گزارش حضوراو در ماه را می دادند!
>>>
POETRY
A poem by a Black Baha'i poet
یکشنبه ها هم پدرم زود پا می شد
و در سرمای کبوده رنگ رخت می پوشید
آنگاه با دستهای ترک خورده اش که هنوز
از کار هفتگی زیر باد و باران زق می زد
آتش را می گیراند و مهار می کرد.
هیچکس از این کارش یک بار هم تشکر نکرد
من بیدار می شدم و می شنیدم صدای خرد شدن سرما را.
>>>
CONSCIENCE
فاجعه فلسطینی و اپوزیسیون ایرانی
با شروع حمله هوایی اسرائیل به نوار غزه بعضی از نیروهای اپوزسیون رژیم اسلامی با محکوم کردن این حملات خشم گروهی دیگری از اپوزسیون ایرانی را بر انگیختند .خشمگینان میگویند فلسطینی ها مقصرند آنها راکت پرتاب میکردند ٬آنها به حماس پناه میدادند ٬در بلوکه نوار غزه آنها نقش داشتند چون قاچاق میکردند. بخشی از اپوزسیون ایرانی با بی شرمی از اسرائیل در این جنگ نابرابر دفاع کرده و میکنند و عده ای دیگری از این خشمگینان نیز ساکت مانده اند ٬ نه از اسرائیل دفاع میکنند و نه این رژیم را محکوم .اما همه میدانند که سکوت علامت رضا ست.
>>>
SEX & RELIGION
مشتریان اصلی هر دو مردها هستند و زنان از هر دو بیشتر برای کنترل مردها استفاده میکنند
حرف روحانیّت همیشه این بوده که زن و مرد مثل آتش و پنبه هستند و آنی که در کنار هم قرار بگیرند در هم افتاده و شعله ور میشوند. بنابراین واجب شرعیست که به هر وسیله که شده این دو جنس را ازهم دور و جدا نگاهداشت تا اسباب معصیت و گناه فراهم نیاید. بهمین جهت آنها دائماً در تلاش نگاهداری از ناموس و عترت و عورت و عصمت و در یک کلام قایم کردن سکس امّت اسلامی هستند. چه خوب میشد اگر رهبران مذهبی همین حسّاسیّت را در مورد خودِ مذهب هم نشان میدادند و آنرا مانند سکس از صحنهَ عریان دولت و جامعه به پشت درهای بسته میبردند. چرا؟ به این دلیل که سکس و مذهب از بسیاری جهات شبیه به هم هستند. بعنوان مثال:
>>>
POETRY
می بینی که آهو می خرامد
ترا می نگرد وانگاه
با گامهای ترد و پرنده
از سر علف و گیاه و خار می جهد
می بینی که در محاصرۀ کوههایی
و ابرها بر تو چتر می بندند
>>>
STORY
"ازانتخاب شدن باراک اوباما دلخوری؟"
مرد راه داشت که از کنار آن دو تا دختر که نزدیک به در، روبروی هم ایستاده بودند رد شود اما نمی دانم چرا آمد درست ازمیان آن دو گذشت و کیف سیاه پلاستیکی اش اصابت کرد به دست دختری که هم داشت حرف می زد و هم روغنی به لبهای خود می مالید. دخترگفت "هوی!" مرد نشنید یا نشنیده گرفت؟ و سرانجام چیزی را که می خواست ازتوی جیب بغل درآورد، یک بلیط اتوبوس بود، آمد کنارمن ایستاد که کمی آنسوتر چسبیده به شیشه ایستاده بودم وسعی می کردم بی آنکه دخترها متوجه شوند نگاهشان کنم، و مرد حالا داشت دنبال کسی می گشت که بلیط خود را به او بدهد، انگار نمی دانست در اینجور اتوبوسها تو فقط باید بلیط خود را در جیب داشته باشی که اگرماموران مربوطه وارد شدند بلیطت را به آنان نشان بدهی.دخترگفت "با کیف لعنتی ش داشت من را کورمی کرد."
>>>
DEMOCRACY
در فقدان حاکميتی سکولاريستی نه رسيدن به کثرت گرائی و تساهل و تحمل ممکن است و نه وصول به آرزوی بزرگ دموکراسی
تا زمانی که روشنفکران ايران در نيابند که در برابر حکومت اسلامی دينکاران در کشورمان، بدون توسل و ابرام بر سکولاريسم (که آلترناتيو هر حکومت ايدئولوژيک است) هرگز نمی توان به پلوراليسم و دموکراسی رسيد، مطرح ساختن شعار «دموکراسی خواهی»، بعنوان نخستين اولويت مبارزه، راه را بر جا افتادن انواع سوء تفاهم های اختراعی اصلاح طلبان حکومتی می گشايد. بعبارت ديگر، حکومت دينکاران در ايران، و جناح های مختلف آن، همواره از اينکه مخالفانشان خواست سکولاريسم را به کناری نهاده و خواهان دموکراسی شوند استقبال می کنند و همواره آماده اند تا با ايجاد بحث های انحرافی مختلفی همچون «مردمسالاری اسلامی» وقت مردم و رقبا را تلف کرده و بر سر قدرت باقی بمانند.
>>>