TOUCH
مهربانی را به قسمت های مساوی تقسیم کرده بودی و هر بار تکه ای از آن را به خوردم می دادی
یادت می آید اولین بار چگونه با هم عشق بازی کردیم ؟ یادت می آید کجای آشپزخانه بود که هوس سکس کردن کردیم ؟ کیک را در فر گذاشته بودی ، خم شده بودی ، باسن هوس ناک ات باعث شد سر میز آشپزخانه بغلت کنم و همه بشقاب ها و لیوان ها را از روی میز بدارم تا فضای کافی برای عشق ورزیدن مهیا شود .! فکر کنم ساعت هشت شب بود هیچ کس در خانه نبود حتی صدای سگ همسایه هم نمی آمد خب شنبه شب بود رفته بودند پاپ تا دمی به خمره بزنند تو از نیوکاسل آمده بودی تا آخر هفته را با هم باشیم ولی وعده ی سکس کردن نداده بودی !
>>>
POETRY
what a twisted time
water is thirsty
and words are soundless
pockets of void repeated
to the point of frenzy
do you discern the language
of water? what does awareness
mean? a followed insight?
>>>
POETRY
She said I do not dare to give myself all
I said I love no other way than full
She said I need to keep a piece of my heart for myself
I said love comes not in bits and pieces
She said I have been hurt in the past
I said that was for you to see the real one from the rest
She said I know no other way
I said I am here to show you the real way
>>>
NATIONAL FRONT
نفس تازهء ملی گرائی نوين و گسترنده در ميان نسل جوان ايران در نهضت ملی نيز خونی تازه دوانده است
واقعيت آن است که امروز مردم ما، با ملی گرائی بی کورش، و تنها با مصدق، يا هر رهبر سياسی و اجتماعی معاصر ديگر، مردمی سخت فقير خواهند بود. ما امروز، بی آنکه بخواهيم يا بتوانيم چيزی را در تاريخ اسلامی خود منکر شويم، تنها با بازگشت به گذشتهء پيش از اسلام، بازگشت به سعهء صدر کورشی، به کشورگردانی اعجاب آور داريوشی، و بازگشت به آن مهر خورشيد واره ای که در نام يکايک اشکانيان موج می زند، می توانيم سرفرازانه و با غرور روياروی جهان بايستيم.
>>>
POETRY
Have no fear,
even though the center
of your psyche is far
from cupid's loving stare,
even though the finger
of the news points at you,
for nothing in particular,
personally, every day.
>>>
HUMOR
امشب میخواهیم از خاطرات امام در فرانسه ذکر کنیم....
خورشید چند لحضه پیش غروب کرد، قرص ماه در افق در حال بالا آمدن است، کلاغ ها جنجالی بپا کرده اند، سارها فوج فوج روی درختان چنارفرود میایند و انبوه جمعیت در صحن مسجد آیت اله کاشانی در پامنار نشسته اند. روضه خان چاق و فربهی خرامان و آرام آرام از پله های منبر بالا میرود. (فردی از درون جمعیت فریاد میزند): صلوات.... صدای آروغ بسیار بلند توی بلندگوی مسجد میپیچد و جمعیتِ غافل بخود میاید. این احتمالاً نشانۀ آنستکه حاج آقا روضه خوان شام را نوش جان کرده اند.
>>>
NOBEL
این جایزهی نوبل و برندهاش برای خودش داستانی شده است. عدهای از هموطنان که با افتخار نوشتند: بعد از صد و خوردهای سال یک ایرانی جایزهی نوبل را برد! و یا برندهی ایرانیالاصل جایزهی نوبل! جلالخالق! به حق چیزهای نشنیده. جایی دو خطی نوشتیم به این مضمون که گویا ما کمکی عقده برمان داشته٬ آمادهایم تا در هر ماجرایی خود را داخل کرده و هر افتخاری را به خود بچسبانیم
>>>
RUMI
Rumi's journey from Balkh to Konya
by John A Moyne
Rumi was born and lived his childhood in Balkh, a center of Khorasan, Iran, but at the age of 12 his father took his family on a long trip, just before the Mongols were advancing toward Balkh. At the age of 20 Rumi arrived in Anatolia, at Konya that had been for many centuries a Roman or Greek province; now in Turkey. Rumi did all his writings, lectures, teachings, sermons, and poetry in the Persian language. Even the letters that he wrote to leaders, governors, and friends were in the Persian language. Despite all the years that he lived and did his work in Konya, Rumi always considered himself a native of Balkh and Khorasan, Iran,
>>>
PEOPLE
An anatomy of an Iranian encounter
From all the heavenly images you get to see in Iranian functions such as their cars, houses, food, female companions and so on you hardly can picture them wondering around Wal-Mart store in their jeans. This can sometimes come as a shock. As soon as I saw him, I tried quickly to turn my shopping cart around and escape the situation by pretending that I’ve seen nothing. But when I was just ready to yank my cart to the left I saw his wife looking right into my eyes with a big smile on her face.
>>>
VIEW
Why are you asking what I am doing here?
After reading JJ's pictorial essay on his unrealized trip to Israel, I was reminded about a confrontation/incident I had with Israel (El Al) security forces of all places in Newark International Airport (EWR). Before telling you about the incident, let me say that I am glad JJ didn't make the trip. I am saying it not because Israel has become a pariah country in the Middle-East or because it is an apartheid nation, their close cooperation with South Africa during their apartheid regime not withstanding, Arab citizens of Israel are treated as second class citizens.
>>>
STORY
" اگر نمی توانی از بینش ببری ،خرابش کن "
برای همه سرخورده ها پیش می آید که در بار با کسی درباره مشکلشان حرف بزنند و آن شخص برایشان منشا مشکل را پیدا کند. مردها. آمریکا. مسلمانان. دولت. گی ها. مهاجرین برای هر مشکلی دلیلی است . ( قانون علت و معلول) دلیل مشکل مرد هم مهاجرین است. کمی هم دولت حاکمه. مرد عضو این گروه زیر زمینی شد که شعارشان هست. " کره زمین خیلی بزرگ است . چرا به من چسبیدی" شعار مد روزی نیست. ولی وقتی گروهک زیر زمینی شعارشان را که صورت آهنگ می خوانند خوبتر به نظر می آی
>>>
It is rainy and cold outside
I am working on my laptop
My Russian blue is lying next to it
He is intelligent and playful
>>>
POETRY
Cette nuit sans fin et mes mots en vain, Silence.
Le rythme de nuit ne fait plus de bruit, Circonstance.
Mes pensées à Lui, cet Homme sans soucis, Malchance!
Précieuse mine en main, seul enfin, j’écris, Pénitence.
>>>
IRAQ
Does US government care more for genocide (aka US democracy) in Iraq than the welfare of its own citizens?
It is not normal for a society to ignore the wrongs it does to humans or animals. Yet, we clearly see a mass pathology that is griping the US of A. It starts at a very basic level. Society is defined by its culture and that includes every day language. A couple of decades ago, it would have been rare occurrence to hear or see explicit or graphic sexual language in general public or on mass media level. Nowadays, it is very common and the exposure starts from elementary school level.
>>>
CYRUS
بمناسبت 29 اکتبر، روز جهانی کورش بزرگ
* فايل صوتی
و ما مردمان کشوری به نام ايران اين خوشبختی را داريم که يک چنين شخصيتی از سرزمين ما و از قلب فرهنگ ايرانی ما برخاسته است. می گويم از قلب فرهنگ ما چون باور دارم که کوروش بزرگ پيش از آن که امپراتور ايران باستانی ما باشد، پيش از آن که مبتکر اولين امپراتوری جهان باشد، پيش از آن که رهبری سياسی و موفق دوره ای از سرزمين ما باشد، يکی از رهبران فرهنگی ما است.
>>>