Poetry

ظلمت

شبانگاه است.
خیمۀ خون خطاکاران
گنبد گور دلیران است.
غروب قصۀ قران
طلوع آتش یکتا پرستان است.
شبانگاه است.
>>>

سربازان سپید روی

و چنین گفت مسافر روزگار باستان:
" سربازانی می بینم پنجاه هزار
 در آهنْ غرقْ تا دندانْ
هفت روز تمام
 روان در صحرای سوزان مصر
 تا واحه ای در جوار سیوا
می سُرایند زیر لب: >>>

Mosaddeq at the Hague

If you go to the Netherlands
Visit The Hague court of Justice.
On a rainy night
Linger at its closed gate
And look through the iron rods:
There, in that lighted building
Across the rain-laden trees,
An old man stood >>>

Sale

O’ Shoppers
Words are cheap.
If everything else is expensive,
Words are cheap.
I know it out of experience.
I am assigned to write an essay >>>

دختری با مانتوی کوتاه

دختری با مانتوی کوتاه
چابک از نرده‌ها بالا میرود...
...و به ناگاه بر گرده‌ٔ جهان می‌‌ایستد
یک سر و گردنی بلند تر از همه
چونان بلند که باد در اوج، روسری‌اش را با خود میبرد
و ابر و باران و مه در موهایش می‌پیچد >>>

شعرهای من

پاییز برگ های مرا در کوچه های سرد صبح پهن می کند
تو نگاه می کنی
و انتظار می کشی
اما روزی
شعر هایم
دیوارهای شهر/ موسیقی خانه تو را فتح می کنند >>>

Tango in Evin

Guantanamo or Evin
They are only words
That pass through the
Incomplete understanding of geraniums
You must dance
Until the final act
When someone says 'Cut'
But you will not finish
>>>

To a Journalist in Prison

Oh, street soul!
I see you sitting there
in your metal box
Near the Blue Bus,
And no finger taps
On your glass pane
Save for drops of rain. >>>

چنين گفت زرتشت

اوستا اين كتاب كهنه ديروز
پر از آموزه هاي روزگار آتش افروزي است
و اكنون اين سكوتش
خواب آرامش
نيرنگ فراموشي است
شرنگ عهد خاموشي است >>>

Nightmare number 2

As I braked, I saw a lion
jump into that window.
Just like a car wash scene,
its mane pressed on the glass.
It was both agile and mad.
With an unbelievable power
It shook the car from side to side >>>

خاکستری زدگی

هزاران هزار رنگ
صدها سبز
صدها قرمز
صدها زرد
و تو و کوری رنگ!
از قرمز گفت چه سود
ای چشمهایت آشنا به خاکستری >>>

Ahhhh

Silence your voice in my ears
I long to hear sweet music;
Wipe off your stagnant feature
From my mind's canvas, for
I long to paint a joyful smile >>>

Digital Logic

Linger in the pain,
Trust your moment alone,
Embrace the teardrop,
Slowly lick the wound,
Then,
FABRICATE new tools of logic blessed,
With the fire that has pounded your pain
Onto a steel lighting up the road ahead >>>

در لحظه ای برهنه

باران سرخ بارد، تا ابر دیدگانم
درد جگر گزا را پنهان نمی توانم
حسرت بدامنم ریخت ظلم زمانه و سوخت
از تارو پود اعصاب، تا مغز استخوانم
خود در فصول باران، چتر پناه بودم
در آفتاب مرداد، تا کیست سایبانم >>>

The Self-Immolation of Neusha

In desperation
He created hope
Out of despair.
He struck matches
And turned into a blaze of fire >>>