POETRY
بوی قهوه یِ چشم های شنگ تو
صبحی که از لب هایم می بوسد
این حال و خیالِ شکوفه های انار از سر و رویم
بوی خانگی این تخت
تن و اندام گل های یخی
>>>
POETRY
You can't argue
with the supernatural,
when it's larger than life,
when it's surrounded by women,
adoring women, who anoint
with Koolaid
their beautiful children.
>>>
POETRY
It was a slow morning
a slow mornin, a slow mornin
slow like
slow
like death
>>>
POETRY
چون که با عکسش تن زندانیان آزاد شد
خطه ی ایران به یمن همت یک آگهی آباد شد
آن همه میلیون و میلیون ها به بند رهبری
پس خلاص آمد ز پستان کریه عنتری
>>>
NIMA
هنگام خواندن ادبیات فارسی دیده ام که از قرن دوم هجری که در آن نخستین آثار ادبی به زبان فارسی جدید ظاهر می شود تا عصر جدید که "شعر آزاد" و "داستان کوتاه" به بازار می آید، ما به پنج شاهواژه بر می خوریم که یکی پس از دیگری در متون ادبی فارسی رخ نشان داده سپس ناپدید شده اند. این واژگان راهگشا عبارتند از "خرد"، "سخن"، "عشق"، "طبیعت" و "خلق". چرا؟
>>>
POETRY
by Unknown
من زن ایرانی ام جوشیده از شعر و شراب
خم نخواهد شد سرم هرگز به قانون حجاب
پایه اسلامتان را ای امام جمعه ها
می کنم با تار مویی من خراب اندر خراب
>>>
POETRY
هنوز هوا در سینه ام تنگ است
دیگر نیمه شب ها در بیداری راه نمی روم
در خواب هایم به زندگی تان می آیم
آنجا که گفتی مرده ام
قبول
>>>
POETRY
دگمه های نگاهت را بازکن
تا نافِ هستی
ترا می خواهم ای حقیقت
ترا می خواهم ای حقِ عریان.
>>>
POETRY
آن روزها مادربزرگ
ساق هایم را زاغ می زد
و چشمهایش می گفت آن ها
می توانند هر مردی را با من
زیر پتو بکشانند
>>>
POETRY
از پشت پنجره ها
پنجره ها ی گریزان
پنجره های باز نشدنی
پنجره های بسوی آفتاب فریب
پنجره های واقعیت خاک امروز
>>>
POETRY
اگر پسرت از تو بپرسد
که بهترین روزِ انقلاب کدام بود
به او چه خواهی گفت؟
آیا بی درنگ می گویی: 22 بهمن 57؟
>>>