POETRY
This poem saw in horror
the burst of the still horizon
that shook the foundation of
Mashi and Mashiana’s shelter
>>>
POETRY
می سوزند و پژمرده می شوند
بر خاک می افتند.
و فریادهای رسایشان
در سکوت درد گستر جانم
خاموش می شود
>>>
GHAZAL
آتش عشق مرا آیندگان باور کنید
فرّ زرتشت است، اینک شعله در مجمر کنید
از دل اسطورهها زادید و از بطن شما
بس حماسه زاد خواهد خود اگر سر بَر کنید
>>>
POETRY
جواب مُطرب کور ریپورتِر را در نفی حرص
نام او رِی بود وچارلز فامیلی اش
استیلِ او ساده و بی غّل و غش
بود یک مرد سیاهپوست اصیل
از تبار زنگیان، نسل خلیل
شغل او خوانندگی در آمریکا
شهرتش از اینجا تا کُستاریکا
>>>
POETRY
دیشب خلیفه طا صبح
دسته مىشمرد
طهران بود یا طرابلس؟
دیشب آهسته
پابپاىِ ساعت قدم مىزد خلیفه
>>>
POETRY
هميشه يک قهرمان لازم داريم؟
چون تنبل، پر توقع و راحت طلبيم.
هميشه در تاريخ چنين بوده
و کماکان از اين رفتار ناشايستمان خجالت نمى کشيم!
>>>
POETRY
شهر نفس می کشد
و بی کسان
با هر بازدم آن زاده می شوند.
مادران خانه، آنها را
به کودکان نافرمان خود نشان می دهند
و کارفرمایان به کارگران .
>>>
POETRY
In my suitcase of diaspora I keep
An isolated sunset, murdered crows
A patch of grey sky that
cracks and falls
The patient stone of reminiscence
that turns into a hollow medicine
A dervish trading poetry for food
The glaring gaze of Medusa within
>>>
TRANSTRöMER
توماس ترانسترومر، برنده ی جایزه ی نوبل ادبی 2011
حقیقت روی زمین است
اما هیچکس جرات برداشتنش را ندارد
حقیقت در خیابان افتاده است
هیچکس آن را از آن خود نمیکند
>>>
POETRY
پول را گرفت و لخت شد تا به آخر
چفیه را ولی بست دورِ كمر!
برای بركتِ كسبوكار باشد، گفت
كه بودهاست این چفیۀ شریف روزی
>>>
POETRY
اوهام فرمانبردار
ساقه خراشید درخت
فصل فصل بی تاریخ وزید
دل خواه خندید تن زجر
زمین می چرخیدم رازنبودم فرمان ستاره رقص
>>>
POETRY
His heart in his mouth,
leaden legs, crossed arms
he faces the studded door.
Clouds of plaster,
exhaled by the poor ceiling,
redden with every butt
as they reach the floor
>>>
POETRY
چه کسی می داند
چرا نیمه های شب
وقتی که بی خوابی دانه دانه مان می کند
به این انارها ی کال می بالیم
سرنوشتهای ترش
آخرتهای گس،
>>>