POETRY
Three brothers and four sisters
Sat at the four corners of a vast table
Under a half-cloudy sky
And ordered swordfish and Alexander kebabs
With yoghurt drinks and fruit sherbet
>>>
FATHER
به خاطره ی زنده ی پدرم عبدالرضا احمد آخوندی (1305-1354) و حاج عبدالرضا شیدمهر (1354-1379) نقش شده روی سنگ قبرش—حرام زاده ای که همواره دوستش خواهم داشت و همواره خواهمش کشت
>>>
POETRY
شرمت از کودکان تشنه نیست؟
که نگاه بیگناهشان
بر سراب آبی خنک
در زیر آفتاب سوزنده ی خشم
آبتنی میکنند
>>>
POETRY
Think of the greatest love you’ve ever had ( ).
Write his/her name in the space provided_____.
As long as you reiterate this name,
The semblance of this ghazal is complete:_____!
>>>
POETRY
ای با همه و همیشه تنها
وای تک تک قطرههای دریا
ای پر شده در تمام ذرات
وای مجمع ذرههای دنیا
>>>
POETRY
سخت ترین عمق فرض ترین حیوان جنس ترین سوی نور
همین لحظه شلخته و گیج
بندترین باز عمق ترین درخواست می شود زنجیرترین دستبند
فریاد ترین عجله
>>>
POETRY
I get up and go to your room
And look at the dark screen of your computer
Which looks like a window
With closed blinds.
Will I go to sleep again
With the hum of your raps at night?
>>>
POETRY
I am a turning page, turning time
I am a shimmer on the waves
I am the sleek fur of a black cat
I am a door that opens to an echo
>>>
POETRY
Loghman-e-Adham
was newly paved, I suspect,
for its American class.
Running to get our bread,
I would see blonde heads
under concave glass
>>>
POETRY
نقّاشی زیبایت روبرویم بر دیوار
نشسته است
و مرا به دور ترها و فراتر ها
به سرزمین کهنت، یمن، که
این روزها مرکز جنگ و جدل است
می برد
>>>
POETRY
Under the sun, through the night;
With a load of memories, a taste of happiness, a glimpse of hope;
I trekked the lands, crossed the oceans, wandered through time, through space
>>>
POETRY
خوشبخت زمان ماست تبخال لبت
تبخال نگو ، بگو شده خال لبت
این خال گزنده عین زنبور عسل
شکر خورد از چشمه سیال لبت
>>>
POETRY
آی مردمان خفته به بالین سرد نادانی!
چشم بگشایید
و ببینید
دختران این سرزمین را
شیرزنان شیرین وار
>>>