Poetry

غبار شکسته

چندان شکسته ایم که نتوان دگر شکست
کوچکتر از غبار شکسته دگر چه هست؟

گردیم و دامنت شده جای نشست ما
دستش مریزاد آنکه مرا اینچنین شکست >>>

ملکه

و هنگامی که تو ظاهر می شوی
صدای همه ی رودخانه ها
در بدنم طنین انداز میشوند و زنگها
آسمان را به لرزه در می آورند،
و جهان از سرودِ ستایش پر می شود

>>>

خونِ سرخ، خونِ سپید

زیبا رشید دل‌آرا
اینجا ست دزد
برده از هیئت
یك جفت سنج
برای؟
خواب یا بیداری؟ آشپزخانه یا مهمانی؟
>>>

فرزندم

فرزندم
سال دو هزار و پنجاه است
تو خط اول جبهه نیستی
تو پشت کنکور نمانده ای
تو از مرزها فرار نکرده ای تا پناهنده شوی
تو به شیشه معتاد نگشته ای
تو مهاجری نیستی که زبان دومت را پیش از آنکه یاد بگیری
فراموش کنی >>>

مکاشفه‌ای دیگر

باید دیگر
هیچ باری را
از بغچه‌ام
کنار راه نگذارم
به نیت سبک‌تر رفتن...
چون فایده‌ای ندارد >>>

رنگ زنگ درخشش کهکشان

نفس شوق
نترس
نزدیک شو
سَحَرمی شود ناگاه می درخشد باز
خراش ِ خاطره می کوبد هراسِ موج>>>

من زن نیستم

من جن
ده ام
من می گذارم
مردها همه ی مردها
ها ها ها ها >>>

Late Night in Herman Plaza

The people with the wealth of unity
Occupiers were sitting in a group on cement structures
Playing, singing, dancing, chanting all calm and peaceful
>>>

پنکه انگلیسی

يه پنکه انگليسي
که آويزون ِ از زمينو آسمون ِ آبُدان
موج مونه گرفته
لا به لا ابرا گير دادُم به خودم
تا آفتاب بتون بُخوره
>>>

To Mexican Immigrants

That weekend, on Fourth Street
Where the No. One meets the Nine,
It was only I
Who brought the two lines together>>>

خالق ما دلباخته بی شکیب

زبده هنر مند کبیر و نبیل
هر اثرش بی بدل و بی بدیل

صدر بدایع به تمام وجود
آنچه که با قالب خود آزمود >>>

Oh, War

You taunt me...
Your arguments.
All make sense.
but why do I always feel
your scriptwriters' zeal?
>>>

To the Campers at Wall Street

As I was coming
To join your encampment
I saw a young woman
Who wanted to light her cigarette.
>>>

گناهانت

اولین گناهت
مانند دومین گناهت بود
چون سومین گناهت
که چهار گناه بعدی شدند
>>>