Poetry

Nightmare number 3

Grasping for air,
my bane of morning,
I suddenly wake up.
I know I'm responding
to my quick heartbeats
as running in my sleep,
>>>

به خاطر بسپار

به خاطر بسپار آسمان گسترده را
و بخشش را
وقتی که آبی رنگ میبازد
نفس زنان به روی مژه گان خیست
و نقطه ی یخ زده بر دیوار
یاد آور پرواز ست >>>

مثنوی رب النوع ها

تا دل منظومه ما خون شود
سایه جنگ آید و افزون شود

کبکبه و دبدبه کائنات
واینهمه غوغا و خروش حیات
>>>

سرباز

به نام خدا
حراست از ميهن
تحت نام آزادى
دفاع از نژاد پاک
و گاه ترکيبى از شعارهاى بالا
>>>

جشن سال نو

به هنگام رسیدن سال نو
همیشه به این اندیشیده ام
که چرا باید
جشن گرفته شود
یک سال نزدیک تر شدن
به نیستی و مرگ؟>>>

اجماع قانونی

پدر روشنفکر و بزرگ من
دو دست داشت.
با یک دست بارها
بعد که شاه رفت
اول انقلاب
روسری مرا از سرم می کشید >>>

Hanged at Dawn

Tethered to a yellow crane’s hook,
she is no longer swaying,
from the hood, across the sleeves,
down to the hemline >>>

ترانه های فراق

در عشق تو دست از دل و دین بردارم
با عشق تو من بهشت خود را دارم
در دوزخ اگر وصل تو را وعده دهند
فردوس برین بر دگران بگذارم >>>

Is Love a Glass of Hormones?

Was love a glass full of wine
That we downed without delay
Whenever we saw each other?
But now that a sharp blade
Has severed its vine from the roots
>>>

The first day

For some reason
there was a vast desert
in the heart of Tehran.
I happened to look up,
suddenly not occupied
with mischief and fun.
>>>

پند و اندرزی از کلینت ایستوود

اَکتور معروف کلینتِ ایستوود
مشغول اجرای نقش در فیلم بود
شغل بانتی هانتِری بُد نقش او
رستم او و ایمپالا هم رخش او
در پِیِ یک بِیل جامپِر سِفت و سخت
تا کند دستگیر کروکِ تیره بخت >>>

Paradoxialism

خطهای پریشان
اشاره‌های مبهم
لكه‌های رنگ
اما دقیق، منظم
سایه‌های آفتابی
از فرشتگانی عریان اما زمینی
>>>

آرش این قرن

در ترکش وا ژه می نهم
تمامی احساس و عشقم را
و رها می کنم آنرا
بسوی دوست
در فضای مجازی
>>>

فارسی کلاس اول – درس صفت برتر

این خانه
یک دارا داشت
و دارا از دار دنیا
تنها یک دار داشت
دارا دار را کند
و به جایش در دل خاک
یک دار فرو کرد
>>>

تنگی تولد

از دریچه ی باز واژنی

به چنان دنیای

صعب العبوری وارد شدم
>>>