POETRY
از مهتابی که به بیرون نگاه می کنم
سپیدی امواج به من لبخند می زنند
و چون به اتاق بازمی گردم
هزار کبوتر مهاجر
از هزار گوشه ی تاریک سر می کشند.
>>>
POETRY
When I look out from my balcony
The white waves smile at me
And when I come back to my room
A thousand migrating doves peek out
From a thousand dark corners
>>>
POETRY
من ابرم
ابری که در غیاب تو سیاه شد
خانه تو را می جوید
تا بر آن ببارد
>>>
POETRY
I don’t know exactly what life is
A hollow recurrence perhaps
But death is a decayed reminiscence
“Live as if you’ll die tomorrow”
This advice I took to heart all along
A precarious life I lived
Erratic behavior, whimsical in my thoughts
>>>
POETRY
Reading over and over
the story of how
you barely escaped
destruction,
>>>
POETRY
نیامدی تا در کنار من باشی
تا نگاه در نگاهت سفر دهم
سر بر شانه های مطیعت بگذارم
در پناهگاه آغوشت خود را گرم کنم
نیامدی تا حضورت انتهایی باشد بر این شب بی پایان
>>>
POETRY
این کافه به دستان من رشک می ورزد
غذای سوخته می دهد
آبجوی خوبی ندارد
صندلی هایش مرا لق می کنند
خرده های شکر روی میزهایش
تراشیده از مجسمه قهرمانی است ناکام
>>>
POETRY
by Dodoozeh
به تهران رسیــــــــــدند با خان و مان
بدیدنــــــــد آزاد شهـــــــری کـلان
یکی شاه باشد در آنجـــــــــــا به تخت
یکی همچـــو جمشیدِ کِی، نیکبخت
همه مردمــــــــــــان از پی روزی اند
همه دوستــــــــداران بهـروزی اند
>>>
POETRY
بگذار اشنایی را دوباره بنویسیم
و عشق را همیشگی کنیم
فردا
بگذار انتخاب کنیم
>>>
POETRY
Dancing alone in your kitchen
Why do you do it, ma belle?
Why so alone, all alonely?
You move with the music so well.
Up to the sink
Back to the stove
Spoon in the pot, stir, stir
>>>
POETRY
قلب من می دهد گواهی ها
می رود این همه سیاهی ها
می رسد صبح سبز وروشن، باز
می شود روزِ نازنین،آغاز
>>>